سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :197
بازدید دیروز :36
کل بازدید :80564
تعداد کل یاداشته ها : 141
103/9/3
10:49 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
لیلا ناصری خواه[50]
شهیدحکیم اسماعیل زاده فرزند:خلیل تاریخ تولد:1345کنگان تارخ ومحل شهادت:67میمک مدفن:کنگان "درقبال خون شهیدان بایدازوطن به قیمت جان ومال که شده دفاع کنیم، چراکه این وطن امانتی می باشدکه هرکدام ازشهدابه ماسپرده اند."

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهید[1] شهادت چیست؟[1] سرود جمهوری اسلامی ایران[1] زندگینامه شهیدسربازرشیدوفداکارصادق پورسقایی[1] زندگینامه شهیدسربازرشیدوفداکارصادق پورسقایی[1] فایل صوتی+متن زیارت عاشورا[1] شهید[1] وصیت نامه شهید«صادق پورسقایی»[1] همزبان[1] طلائیه نقطه وصل زمین وآسمان[1] حدیث[1] امام محمدباقر[1] یادغواصان[1] حدیث[1] حفظ ارزش ها[1] عیدغدیرخم برتمام شیعیان جهان مبارکباد[1] حدیث2[1] اولین های دفاع مقدس[1] حمله چلچراغ (فروغ جاویدان) منافقین[1] ماه مُحَرّم[1] امداد غیبی[1] عکس امام خمینی (ره)[1] نمایشگاه[1] پیام رادیویی دشمن به رزمندگان اسلام[1] حدیث عشق[1] 22بهمن[1] امام خمینی[1] لبخند بزن رزمنده[1] بسیجی خستگی را خسته کرد[1] جعبه های کوچک آبی[1] وصیت نامه[1] شهرمنورها[1] حدیث[1] از عشق تا شعار[1] اسفند 1388[3] فروردین 1389[5] اردیبهشت 1389[7] خرداد 1389[4] تیر 1389[1] امام رضا[1] حجت بن حسن[1] حضرت قائم[1] خلوت با بهترین دوست[1] مرداد 89[4] شهریور 89[3] لطیفه های کلّه گنجشکی[1] شب مهم(آغاز شب های قدر)[1] قلب رمضان(شب قدر)[2] مهر 89[4] آبان 89[15] بهمن 89[3] اسفند 89[1] فروردین 90[3] خرداد 90[1] روز پدر[1] تیر 90[1] روز پاسدار[1] روز پاسدار(2)[1] ولادت امام زین العابدین علیه السلام[1] عیدمبعث[1] مرداد 90[1] شهریور 90[5] آبان 90[11] آذر 90[12] فروردین 91[5]
لوگوی دوستان
 

 


 

میلاد امام سجّاد علیه السلام

در یکی از روزهای سخت و در عین حال با برکت حکومت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، در منزل فرزندش امام حسین علیه السلام کودکی دیده به جهان گشود که سال ها پیش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مژده تولّد او را داده و در توصیف او فرموده بودند: «خداوند متعال او را سید عابدان و زینت دوستان خدا خوانده است. گویی هم اینک او را می بینم که در روز قیامت در بین صف ها شاد و سربلند و خرامان در رفت و آمد است». امام علی علیه السلام چون مادر او، شهربانو، را به همسری امام حسین علیه السلام درآوردند، به آن حضرت فرمودند: «ای حسین، از این بانوی پرهیزگار بهترین فرزند تو متولّد خواهد شد». آن گاه که در روز پنجم شعبان 36 تا 38 ق این مولود با قدوم مبارکش موجبات شادی خاندان امامت را فراهم ساخت. امام حسین علیه السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان داشتند نام او را «علی» برگزیدند.

لقب های امام سجاد علیه السلام

از آن جا که حضرت سجاد علیه السلام به اوصاف و فضایل بسیار شایسته ای آراسته بودند که او را از هرجهت از دیگر مردم ممتاز می ساخت، به آن حضرت لقب های بسیاری که هریک به بُعدی از کمالات او دلالت داشت، نسبت داده شده است. از جمله آنهاست: زین العابدین، زین الصالحین، وصیّ الوصیین، امام الاُمّة، مُتهجِّد، سیّدالعابدین، الزّکی، الامین، البکّاء، سیّدالساجدین، منار القانتین، ذوالثّفنات و نوح آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم .

امام علی بن الحسین علیه السلام را به سبب سجده های طولانی او ـ که نظیر آنها فقط در علی بن ابی طالب علیه السلام دیده شده بود ـ سیدالساجدین و نیز سیّدالعابدین لقب داده بودند. امام سجاد علیه السلام را چون کوچک تر از حضرت علی اکبر و بزرگ تر از علی اصغر علیه السلام بودند، علی اوسط خوانده اند و از آن جهت که پس از ماجرای جان سوز عاشورا همواره به یاد پدر می گریستند. نوح آل محمّد لقب داده اند.

تبارشناسی امام سجّاد علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام خود در مناسبت های مختلف به معرّفی خاندان و تبار خویش پرداخته اند؛ از جمله در کاخ یزید بن معاویه در معرّفی خود می فرمایند: «... من فرزند مکه و منایم؛ من زاده زمزم و صفایم. من فرزند کسی هستم که خداوند متعال او را در شب معراج از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد. من فرزند محمد مصطفایم؛ من فرزند علی مرتضایم؛ من فرزند فاطمه زهرایم که سرور زنان عالم است؛ من فرزند از بین بَرنده شرک و نفاق در روی زمینم؛ من فرزند پیشوای مؤمنان و مشعل دار مجاهدان و زینت عبادت کنندگان خدا و پرورش یافته کامل مکتب ربّ العالمین هستم.

من فرزند کسی هستم که با مارقان و ناکثان و قاسطان جنگید و ناصبیان را سرکوب کرد و همیشه چشم و گوش به فرمان خدا و رسول او داشت؛ او که همیشه در دین خدا ثابت قدم بود».

پرورش امام سجاد علیه السلام

بنابر مشهورترین روایت تاریخی، امام سجاد علیه السلام در همان روزهای اوّل تولد از نعمت مادر محروم شدند و مادر گران قدرشان را بر اثر عارضه تب سختی از دست دادند. اما توجّه و رسیدگی های مداوم پدر بزرگوارشان فقدان مادر را جبران کرد. امام سجاد علیه السلام دوران خردسالی را در سایه رسیدگی و محبت های سه امام معصوم سپری کردند که هر سه بزرگوار در تکوین شخصیت و فضایل و کمالات آن حضرت نقش مهمی داشتند. امام زین العابدین علیه السلام بیش از دو سال در کنار جد بزرگوارشان امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، و از مهر و عنایات او برخوردار بودند. همین طور حدود دوازده سال با امام حسن مجتبی علیه السلام بود که در این مدت همواره از وجود سازنده آن حضرت فیض می بردند. پس از آن حدود 22 سال با پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند که آن حضرت او را همانند جانْ گرامی داشتند و لحظه ای از رسیدگی به او غافل نمی شدند. بنابراین سه وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به پرورش و تربیت او همت گماشتند و او را آن چنان که شایسته بود به کمالات و فضایل الهی آراسته ساختند تا آمادگی رهبری امت اسلامی را در یکی از سخت ترین دوره های تاریخ با صبر و مقاومتی کم نظیر عهده دار شود.

دوره های زندگی امام سجّاد علیه السلام

زندگی امام سجاد علیه السلام را می توان به دوره های مختلف تقسیم کرد:

1. دوران قبل از عاشورا: در این دوره که از زمان تولّد آن حضرت تا 22 سالگی طول کشید امام سجّاد علیه السلام شاهد وقایع زیادی بود نظیر فوت مادر، شهادت جدّ بزرگوارشان امام علی بن ابی طالب علیه السلام و شهادت مظلومانه عموی گرامی شان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و همین طور رنج ها و مرارت هایی که پدر بزرگوارشان در این مدت تحمل کردند.

2. دوران قیام امام حسین علیه السلام : امام سجّاد علیه السلام به همراه پدر به عنوان اعتراض به اعمال یزید از مدینه به طرف مکه خارج شده و از آن جا به کربلا می آیند و پس از حادثه خونین عاشورا حدود یک سال به اسارت می روند؛ امّا نمی گذارند نهضت عاشورا به فراموشی سپرده شود. با سخنرانی ها و افشاگری هایی که انجام می دهند کاخ یزیدیان را خراب می سازند.

3. دوران پس از واقعه عاشورا: امام سجّاد علیه السلام پس از پایان واقعه کربلا بعد از آن به همراه بازماندگان عاشورا به مدینه برگشتند. حدود 35 سال مسئولیت امامت شیعیان را عهده دار بودند. در این مدّت با توطئه ها و مبارزات ضدّاسلامی شش نفر از امویان که عبارت بودند از یزید بن معاویه، عبداللّه بن زبیر، معاویة بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک به مقابله پرداختند و در نهایت به سال 95 ه در 59 یا 57 سالگی، به تحریک هشام بن عبدالملک برادر ولید به وسیله زهر مسموم و سپس به شهادت رسیدند.

مبارزات امام سجّاد علیه السلام

حضرت امام زین العابدین علیه السلام همانند پدر و جدّ و عموی بزرگوارشان در زمان های مختلف به ترویج معارف اسلامی و مبارزه با توطئه های دشمنان می پرداختند و در این راه از شیوه های گوناگونی استفاده می کردند. به یک اعتبار می توان مجموعه فعالیت های امام سجّاد علیه السلام را تحت عناوین زیر طبقه بندی کرد:

1. پند و اندرز: از آن جا که امام سجّاد علیه السلام در عصر اختناق خلفای ستمگر عباسی زندگی می کردند و از آزادی عمل بسیار ناچیزی برخوردار بودند، بیشتر از طریق موعظه به ارشاد مردم می پرداختند و آنان را به پرهیز از همکاری با ستمگران و پایبندی به احکام اسلامی تشویق می کردند؛

2. زنده نگه داشتن خاطره عاشورا: علی رغم تلاش بنی امیه برای به فراموشی سپردن نهضت امام حسین علیه السلام ، حضرت سجّاد علیه السلام در تمام لحظه های زندگی شان به شیوه های مختلف می کوشیدند تا خاطره عاشورا در اذهان زنده بماند؛

3. تبیین معارف اسلامی در قالب دعا؛

4. برخورد و مبارزه فکری با علمای درباری؛

5. نشر احکام و آثار تربیتی و اخلاقی اسلام؛

6. دست گیری از درماندگان؛

7. مبارزه با تحریف عقاید و پاسخ به شبهات فکری و اعتقادی؛

8. تربیت شاگردان؛

9. حمایت از نهضت های ضد ستم.

زندگی در بیم و امید

جان امام سجّاد علیه السلام همیشه از ناحیه دشمنان در خطر بود. پس از واقعه عاشورا حدود 36 سال زیستند ولی هرگز روز خوشی در دنیا ندیدند. در جوّ بسیار بدی که خلفای اموی ایجاد کرده بودند، آن حضرت همواره در رنج بودند. نقل می کنند روزی کسی از آن حضرت پرسید ای فرزند رسول خدا، روزگار را چگونه می گذرانی؟

امام سجّاد علیه السلام در پاسخ فرمودند: «در حالی شب را به صبح می آوریم که به سبب خویشاوندی با پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم در خوف و خطر هستیم و این در حالی است که همه اهل اسلام به برکت اسلام و پیامبر خدا در امانند. هم اینک وضع خوف و اضطراب ما همانند وضع بنی اسرائیل در دوران حاکمیت فرعون است. فرزندان ما را همانند فرزندان بنی اسرائیل بدون جرم و گناه می کشند و آقا و سرور و امام ما را آشکارا بر روی منبرها سبّ می کنند...».

پیام هایی از سخنان امام سجّاد علیه السلام

نیاز به مردم

نوع آفرینش انسان به گونه ای است که به تنهایی قادر به برآورده ساختن نیازهای خویش نیست. بر این اساس نوع احتیاجات انسان ها در سایه زندگی اجتماعی از طریق تعاون متقابل بین افراد تأمین می شود. بسیار ساده اندیشانه است که کسی گمان کند بدون کمک گرفتن از افراد دیگر می توان زندگی مناسبی برای خود فراهم ساخت. این حقیقت را علاوه بر واقعیت های خارجی، رهنمودهای اولیای الهی نیز تأیید می کند؛ به عنوان مثال روزی شخصی در حضور امام سجّاد علیه السلام ، در ضمن دعاها این جمله را بر زبان جاری ساخت. پروردگارا، مرا از مردم که بندگان تو هستند بی نیاز ساز. امام سجّاد علیه السلام چون این جمله را شنیدند به آن شخص فرمودند: «هرگز چنین دعا نکن؛ چون انسان ها همیشه به همدیگر نیازمندند بلکه بگو: خداوندا، مرا از انسان بدکار و ناشایست بی نیاز گردان».

اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر

در فرهنگ اسلامی از جمله وظایفی که برای تک تک افراد تعیین شده است امر به معروف و نهی از منکر است و این فریضه تا به آن جا مهم است که جهاد در راه خدا در مقایسه با آن عمل کوچکی به حساب می آید و بدون عذر موجّه یا دلیل قانع کننده سرباز زدن از آن به سبب آثار بسیار سوئی که در سلامت جامعه و حفظ احکام و ارزش های الهی دارد، عملی ناشایست محسوب می شود چرا که کار در دنیا و آخرت عقاب و گرفتاری های سختی را برای فرد در پی خواهد داشت. امام زین العابدین علیه السلام در این باره می فرمایند: «ترک کننده امر به معروف و نهی از منکر همانند کسی است که قرآن را پشت سر می اندازد و نسبت به رهنمودهای آن بی توجّهی نشان می دهد یا حتی به مخالفت با آنها می پردازد».

راه نجات مؤمن

بدون تردید رهایی از زرق و برق دنیا و آلوده نشدن به هوای نفس کار بسیار سختی است؛ امّا اگر انسان به رهنمودهای اولیای الهی و دستورهای حیات بخش قرآن گوش دل بسپارد و از چارچوب حدود الهی خارج نشود، نه تنها آلوده نمی گردد، بلکه تمام امکانات موجود در دنیا را به وسیله ای برای نیل به کمالات انسانی و فضیلت های اخلاقی مبدّل خواهد ساخت. درباره این که از طریق چه کارهایی می توان از دام های رنگارنگ دنیا نجات یافت دستورهای زیادی نقل شده است. حضرت علی بن الحسین علیه السلام ، در روایتی از سه کار به عنوان وسیله نجات مؤمن از آلودگی ها یاد می کنند. آن حضرت می فرمایند: «سه چیز موجب نجات انسان مؤمن است: حفظ زبان از غیبت مردم، پرداختن به کارهایی که برای دنیا و آخرت سودمندند و گریه و طلب آمرزش برای گناهان».

پرهیز از هم نشین احمق

در فرهنگ اسلامی به دقیق ترین نکته های اخلاقی و حساس ترین عوامل مؤثر در سرنوشت و زندگی انسان توجّه شده است. از جمله اموری که در مجموعه تعالیم اسلامی به آن بسیار اهمیت داده شده است مسئله دوستان و هم نشینان است. طبیعت آدمی به گونه ای است که اولاً از هم نشین تأثیرات فراوان روحی و اخلاقی می پذیرد و ثانیا نوع عملکرد دوستان و افرادی که انسان با آنها نشست وبرخاست دارد در دست یابی به سعادت یا گرفتارشدن به سختی ها مؤثر است. امام زین العابدین علیه السلام همواره یاران خود را از نشست وبرخاست با افراد نادان و احمق برحذر می داشتند؛ از جمله به یکی از دوستان نزدیکشان می فرمایند: «از هم نشینی با احمق (کم عقل) بپرهیز؛ چون او می خواهد به تو سود برساند، ولی بر اثر کم عقلی و ناتوانی از شناخت خیر و صلاح به جای سود، زیان می رساند».

نشانه کمال دین

اولیای الهی برای تشخیص کامل بودن دین و سلامت اعتقادی انسان نشانه هایی ذکر کرده اند که از طریق بررسی آنها می توان وضع اعتقادی و میزان پایبندی خود را به احکام و ارزش های دینی محک زد. حضرت امام سجّاد علیه السلام می فرمایند: «هرکس که چهار چیز در او باشد معلوم می شود که دین او کامل شده و از گناهان و کوتاهی در گزاردن وظایف دینی در امان است. چنین کسی وقتی به ملاقات خدا می رود، خداوند از او راضی و از اعمالش خشنود است. نخست این که به خاطر خدا به وعده ای که می دهد عمل کند؛ دوّم این که همیشه به مردم راست بگوید؛ سوم آن که از انجام کاری که نزد خدا و مردم زشت است شرم کند؛ چهارم این که با خانواده اش خوش اخلاق باشد».

حقوق دوستان

به منظور حفظ روابط صمیمانه در دوستی ها رعایت اموری ضروری است. امام سجّاد علیه السلام در رساله معروف به رساله حقوق در این باره می فرمایند: «و اما حق دوست و هم نشین تو این است که با او نرم خو و خوش برخورد باشی و در هنگام سخن گفتن با وی جانب انصاف را رعایت کنی... لغزش ها و کوتاهی های او را فراموش کنی و خوبی های او را هرگز از یاد نبری و با او جز به صورت نیکو و شایسته سخن نگویی».

حق هم کیش

بدون تردید در جامعه اسلامی وقتی صفا و صمیمیت بیشتر رواج پیدا خواهد کرد که افراد حقوق هم دیگر را خوب بشناسند و در رعایت آن تلاش کنند. امام زین العابدین علیه السلام در تبیین حقوق قشرهای مختلف مردم نسبت به یکدیگر مطالب ارزشمندی دارند که به کار بستن این قبیل رهنمودها سلامت روابط اجتماعی و حفظ فضای صمیمی را در جامعه تضمین می کند. آن حضرت در اشاره به حقوق برادران و خواهران هم کیش می فرمایند: «.. و امّا حق هم کیشان تو این است که در دل خود همواره سلامت و سعادت آنان را خواستار باشی و بر ایشان رحمت آوری. با گناه کارانشان مدارا کنی و در اصلاح کارهای ایشان بکوشی. نیکوکاران آنان را گرامی بداری و آزار خود را از آنان باز داری و آنچه برای خود می پسندی برای آنها نیز بپسندی و آنچه بر خود نمی پسندی بر آنها نیز ناخوش داری».

سخنان کوتاه از امام سجّاد علیه السلام

باارزش ترین مردم کسی است که دنیا را برای خود ارزش نداند.

از دروغ کوچک و بزرگ، چه در حال شوخی و چه جدّی، بپرهیزید؛ زیرا کسی که به دروغ کوچک لب باز کرد، کم کم بر گفتن دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا می کند.

خودداری از آزار مردم نشانه کمال خرد و مایه راحتی تن در دنیا و آخرت است.

از بدگویی مردم بپرهیز.

در شگفتم از کسی که برای سلامتی جسمش در خوراک خود اندیشه می کند، ولی از گناه و زیانی که دارد نمی پرهیزد.

هیچ قطره ای در نزد خداوند از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود محبوب تر نیست.

هر که در اندیشه آخرت باشد، خداوند غم دنیا را بر او آسان می سازد.

با مردم به اندازه شناخت و توانشان سخن بگویید و چیزی را که در توان آنها نیست بر آنان تحمیل نکنید.

هرکس برای چیزی غیر از رضای خداوند با دیگری دوستی کند، سرانجام روزی برای غیر خدا از او جدا خواهد شد.

از هم نشینی با کسی که مرتکب گناه می شود و همین طور همکاری با ستمگران بپرهیزید.

هرکس به روزی کمی که خداوند به او عنایت می کند راضی باشد، خداوند نیز به عمل کم او خشنود خواهد شد.

هراندازه خودخواهی در وجود آدمی راه پیدا کند، به همان مقدار از عقل و درک او کاسته خواهد شد.

هرگاه بر دشمن خود قدرت یافتی و بر او چیره شدی، به شکرانه این قدرت و پیروزی او را ببخش؛ زیرا عفو در حال توانمندی و قدرت، کمال جوان مردی است.

همه چشم ها در روز قیامت گریان و نگران خواهند بود، مگر چشمی که از گناه خودداری کرده و چشمی که در دنیا از ترس عذاب الهی گریسته باشد.

بعد از معرفت خدا هیچ چیزی محبوب تر از پاک دامنی نیست.

منبع:پایگاه حوزه


90/4/8::: 11:50 ص
نظر()
  
  
روز پاسدار 

 شهسواران میدان رزم

سلام بر پاسدار! سلام بر شهیدان پاسدار! سلام بر مقتدای پاسدار، سلام بر آن لاله های بوستان محمدی صلی الله علیه و آله و بر آن شکوفه های وصال و چشمه ساران حیات! سخن از پاسدار است ؛ یعنی همه عشق. سخن از کرامت و ایمان و شجاعت و ایثار است، یعنی همه کرامت، همه ایمان، همه شجاعت و همه ایثار. مگر می توان این همه را به زنجیر قلم کشید و در حصار واژه ها گنجاند. مگر می توان همه ی دلاورمردان پاسدار را از اولین تا آخرین، وصف کرد. چگونه می توان به وصف شکوفه هایی پرداخت که بوی وصال می دهند.

این جا محفل شیرمردان روز و زاهدان شب، شهسواران میدان رزم، دیدگان بیدار شهامت، عاشقان کوی دوست، ساقیان باده ی کوثر، وارثان رسول و حیدر، کعبه ی دلدادگان، صفا و مروه ی دل باختگان و زمزم دل سوختگان است.

یادگاران سال های خون و شرف

پاسدار، سرباز امام زمان(عج) و منتظر فرج آن مولا و پیرو فرمان نایب بر حقش، حضرت آیت اللّه خامنه ای است. پاسدار، نامش عزیز و یادش، سفابخش جان هاست. پاسدار همان است که امام مینای عشق، حضرت روح اللّه (ره) همواره زیباترین و رساترین واژه ها را نثارش می کرد و بر حالش غبطه می خورد و می فرمود: «ای کاش! من هم یک پاسدار بودم». به راستی، مگر امام، این سرسلسله ی پاسداران، در عالم ملکوت چه دیده بود که این گونه به حال پاسداران دریا دل و بی باک، غبطه می خورد؟ آیا زمزمه های شب های حمله را شنیده بود یا ناله های جان سوز واپسین وداع ها را؟ آیا آخرین لحظه های خونین پاسدار را دیده بود یا تن غرقه به خونش را؟ آیا مناجات های شب های جمعه را شنیده بود یا ندبه های هستی سوز و شعله آفرین سحرگاهان جمعه را؟ آری، پاسداران، سبک بالان عاشق و خدا مردان صحنه های ایثار و شهادت اند. یادگاران سال های خون و شرف، وفاداران به خط امام و آرمان های مقدس شهدایند. آنان، پاسداران خلوص و صفا و دین داری و وفایند. اینک، سلام خدا و فرشتگان و سلام صالحان و نیکان، بر این حامیان فرهنگ ایثار و شهادت باد!

تقویت پاسدار

بی تردید، آن چه تاکنون در جبهه ها و پشت جبهه ها و در عرصه های گوناگون از کارآمدی پاسدار دیده ایم؛ فقط بخشی از دریای قدرتی است که این نیروی عظیم در اختیار دارد. بنابراین، برای تحقق همه ی آرمان های انقلاب اسلامی، نیازمند تقویت همه جانبه ی پاسداران مخلص و وفادار به دین و انقلاب هستیم.

حماسه سازان گم نام

سلام بر ارواح طیبه ی شهیدان، به ویژه شهدای گران قدر و پاسدار که با ایثار خون خویش، شجره ی طیبه ی اسلام را آبیاری کردند. درود بر حماسه سازان گم نامی که سند آزادی و آزادگی خویش را با قلم سرخ امضا کردند. سلام بر حامیان و سالکان راه نور، که به ندای الست پروردگارشان بلی گفتند؛ افتخارآفرینانی که تار و پود بردگی و استضعاف را از هم گسستند و از پیرایه های مادی تهی گشتند. قفس تنگ خودپرستی را شکستند و سبک بال به میهمانی عرشیان شتافتند. پاسدار، مجاهدی صدیق است که حدیث صداقتش را قطره قطره ی خون و پیکر پاره پاره اش واگویه می کند. پاسدار، عاشقی بی باک و بی پروا است و عشق، ارمغان آسمانی است که تنها به دام پاسداران حقیقت پرست می افتد. پاسدار، به مرگ نمی اندیشد، به مرگ لبخند می زند. شهادت، چند قدم دورتر منتظر است تاقدم های استوار پاسدار را ببوسد. پاسدار، ذاکر است. جز ذکر و یاد خدا یادی ندارد و با ذکر اوست که آرام می گیرد؛ زیرا: الا بذکر اللّه تطمئن القلوب.

یادگار امام

بی تردید، یکی از یادگارهای فراوانی که امام سپید سیرت ما، برای ملت ایران و برای همه ی حق جویان در گستره ی گیتی، به ودیعت نهاد، درخت تنومند «پاسدار» است. رویش این نهال مقدس، ابتکار ویژه ی آن فرزانه بود و از هوش مندی فکری ـ سیاسی آن یگانه ی دوران حکایت دارد. کسانی که تار و پود این شجره مقدس را می شناسند و عوامل پدید آورنده و اهداف و انگیزه های آن را به خوبی درک می کنند، اقرار دارند که پیشنهاد تشکیل این نهاد مقدس، نشان دهنده ی ژرف نگری و استواری امام و فرزندان دلاور انقلاب، برای رهایی از ستم و سلطه بیگانگان و رسیدن به خودباوری، خودکفایی، استقلال و عدالت واقعی است. بنابراین، پاسدار، رسالت ها و مأموریت های سنگینی بر عهده دارد که هیچ گاه نباید از آن ها غفلت ورزید.

دشمنان پاسدار

شناخت مخالفان و دشمنان پاسدار، کاری دشوار نیست. کافی است بر اهداف و مأموریت های پاسدار، مروری داشته باشیم. هر فرد، گروه، حزب و جبهه ای که اهداف خود را در برابر آرمان پاسدار می بیند و آن را سدّی آهنین در برابر زیاده طلبی و اهداف تجاوزگرانه ی خود می پندارد، مخالف پاسدار است. هم چنین، هر صاحب سخن و اهل قلمی که به گونه ای در مقام تضعیف این نهاد مقدس برآید، آگاهانه یا ناآگاهانه، در جبهه ی دشمنان پاسدار و استبکار جهانی قرار دارد. این دسته چه بخواهد، چه نخواهد، در مسیر خیانت به منافع ملی و آرمان های بلند انقلاب اسلامی قرار دارد و راه را برای سلطه ی تجاوزگران بین المللی و زیاده خواهان جهانی هموار می کند.

پاسدار؛ مصداق کامل ایثار

ملت بزرگوار و رشید ایران همواره شاهد درخشش شعاع پرفروغ پاسدار، در دوران دفاع مقدس و پس از آن بوده اند و ثمره ی شیرین این نهال شکوفا را در عرصه های جهاد و مبارزه با استکبار جهانی، به خوبی دریافته اند. هرچند نهادهای گوناگون در حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند: خنثی کردن توطئه های دشمن، پس راندن گروه های ضد انقلاب و منحرف و پایداری در برابر متجاوزان به مرزهای میهن اسلامی، سهیم بوده اند، ولی برای معرفی مصداق کامل ایثار، خلوص و عشق به اسلام و میهن، کسی سزاوارتر از سبزپوشان پاسدار نیست. بنابراین، پاسداران، بزرگ مردانی هستند که در کسب فضایل، گوی سبقت را از دیگران ربوده و در رشادت و جهاد از دیگران پیشی گرفته اند. پاسدار، به درستی پاسدار انقلاب اسلامی است. او، وارث حماسه آفرینان شهید و... یادگار چمران ها، کلاه دوزها، جهان آراها، بروجردی ها، علم الهدیها، حاج همت ها، زین الدین ها، باکری ها و... است. یاد همه ی شهیدان انقلاب اسلامی به ویژه شهدای پاسدار گرامی باد.

مردم، پاسدار را دوست دارند

پاسدار، در دفتری نام نوشته است که متعلق به سیدالشهدا است. پاسدار، در نهادی خدمت می کند که نام اسلام را بر خود دارد. پاسدار، لباسی پوشیده است که گرچه سبز است، اما تار و پودش، رنگ خون و شهادت دارد. همه ی مردم، پاسدار را دوست دارند؛ زیرا او را پاک و خالص شناخته اند و می خواهند همیشه این گونه ببینند. مردم، پاسدار را دوست دارند؛ زیرا او را بزرگوار و خدمت گزار دیده اند. مردم، به پاسدار عشق می ورزند؛ زیرا او را مسلمان، متعهد و پرهیزگار و فروتن یافته اند. از این رو، همواره دین داری و تعهد، پرهیزگاری و فروتنی را از او انتظار دارند.

طلوع خورشید

سلام بر پاسدار، جلوه ی روشن صداقت و ایثار. هم او که عشقش به کمال هاست و راهش، رو به سوی خدا و کربلا. هم او که پیامش، پیغام ایثار و فدا کردن جان در راه دین و بذل همه ی امکانات، در مسیر رضایت پروردگار است. سلام بر پیشوای پاسدار؛ سالار قافله ی جان؛ میزبان کاروان شهیدان؛ الهام بخش آزادی، شرف و بزرگواری، حضرت حسین بن علی علیه السلام . حسین عزیز! سال های سال است که ملت ما، سوم شعبان را جشن می گیرند، چراغانی می کنند و طلوع خورشید جمالت را از افق خانه ی فاطمه علیهاالسلام به یکدیگر شادباش می گویند. اینک، ای مولا! ای حسین بزرگ! میلادت، روز پاسدار است. ما را لیاقتی عطا کن، که شایسته ی این عنوان باشیم. ما دوست داریم هم چون تو، زندگی را وقف هدف و عقیده کنیم. دوست داریم بسان تو غم خوار مردم، دل سوز اسلام، مدافع حق، مرزبان عدالت و احیاگر قرآن باشیم.

پاسدار...

پاسدار، درس آموز مکتب آل محمد و علی علیه السلام است. پاسدار، سرمشقی را که از سالار شهیدان و پیشوای پاسداران؛ حسین بن علی علیه السلام گرفته، به قلم سرخ و مُرکّب خون خویش نگاشته است. پاسدار، عارف است. او ره عشق را یافته و خود را جلوه ای از یار دیده است. از این رو، چون پروانه به سویش پر کشیده و در عشق او، سوخته و فانی شده است. پاسدار، در غوغای روزمره گی ها، هرگز صراط مستقیم خویش را فراموش نمی کند. پاسدار، در هیاهوی زندگی، هیچ گاه مسیر رو به کمال خویش را گم نمی کند. پاسدار می داند که پاسداری به ایمان و عمل، ولایت و تبعیت و تعهد و تقواست. پاسدار، سخن نغز امام را که فرمود: «کوشش کنید برادرها! که خودتان را اصلاح کنید و پاسداری از خودتان بکنید»، بردیده می نهد و از فرمان آن پیر روشن ضمیر، پیروی می کند.

روز پاسدار

روز پاسدار، فصل پاشیدن دوباره ی بذرهای محبت و یکدلی و برادری، در مزرع زندگی ها و قلب ها و دست ها و برخوردهاست. روز پاسدار، روز یاد کرد حقیقتی است که سال ها از زبان خون و بر دفتر حماسه ثبت می شد. روز پاسدار، روز حسین بن علی علیه السلام است؛ روز حسین علیه السلام به روز مهدی(عج) می پیوندد و نیمه ی شعبان، برگ دیگری از سوم شعبان است. امام آخرین و موعود مستضعفان، انتقام گیرنده ی خون ثاراللّه است و روز ظهورش، روز اتصال کعبه و کربلا.

فرزندان دردمند روح خدا

پاسداران، ای فرزندان دردمند خمینی! سلام بر حماسه های عاشورایی تان. سلام بر عاشورا آفرینی های سال های دفاع مقدس تان. و سلام بر آن همه شهیدان پاکدل و بلند همت، که هم رزم شما دلیر مردان و سبزقامتان بودند و میدان های نبرد هشت سال دفاع مقدس را با عطر خون و شهادت شان، عطرآگین ساختند.

یاد شهدای دفاع مقدس، گرامی؛ راه شان پر رهرو و رحمت بی منتهای حق، ارزانی روح پاک شان باد.

 

منبع:پایگاه حوزه


90/4/8::: 11:35 ص
نظر()
  
  

 

 

پاسدار در لغت به معنی نگهبان و مراقب است و پاسداران، کسانی هستند که در حساس ترین لحظات تاریخ، از میان مردمان برمی خیزند و همچون دژی استوار، مردانه در راه رسیدن به حق و حقیقت و حفظ آن گام برمی دارند. کمر بستن برای احیای حقیقت خواهی، همتی جانانه می طلبد که تنها از مردانی چون حسین علیه السلام برمی آید. آزادگی و شورِ حقیقت جویی حسین علیه السلام چنان حماسه ای آفرید که تا زمان، زمان است، نامش جاودان و مایه احترام انسان های حق طلب خواهد بود. در تاریخ انقلاب اسلامی ایران نیز نمونه هایی از رادمردی پاسدارانی را می توان یافت که برای دفاع از کیان و کشور خود، به فداکاری پرداختند. افرادی که با روحیه شهادت طلبی، انسجام درونی و خلاقیت نظامی، در صحنه هایی مختلف به نبرد پرداختند. تشابه عملکرد و هم خوانی اهداف پاسداران با سیره عملی امام حسین علیه السلام ، موجب شد تا روز تولد مبارکش به عنوان «روز پاسدار» تعیین شود.

مولود مبارک انقلاب

دیدگاه حضرت امام خمینی رحمه الله در تأسیس سپاه در سال اول پیروزی انقلاب، از درک عمیق ایشان از تاریخ اسلام به ویژه مشکلات جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبراسلام و تجربه انقلاب ها و حرکت های ملت ایران در طول تاریخ کشورمان همچون انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت حکایت می کند. از این رو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای تحقق شعارهای انقلاب اسلامی و پاسداری از این انقلاب نوپا، نهادی مردمی و انقلابی به نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» شکل گرفت و به این ترتیب، شور و شوق انقلابی برای سازندگی کشور سازمان دهی شد. مقام معظم رهبری این مولود مبارک را پدیده ای بی سابقه می داند و می فرماید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، پس از صدر اسلام، پدیده بی سابقه ای است».

روحیه پاسداری

پاسدار هر جا که باشد، باید به روح پاسداری توجه کند. یکی از اهداف حضرت امام خمینی رحمه الله از تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این بود که نیروی مسلحی پدید آید که در این تشکیلات نظامی، فکر، عقیده و ایمان؛ یعنی عوامل معنوی قدرت در تمام اجزا رعایت شود. حضرت آیت الله خامنه ای، روحیه پاسداری را این گونه تشریح می کند: «بهترین شکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همان شکل است که آنان را به وضع مؤمنان مجاهد کربلا نزدیک کند. اخلاق، دعا، دین، عبادت، برادری، تواضع و هضم شدن در ولی خدا، از خصوصیات بارز سپاه پاسداران بایستی باشد».

فرهنگ پاسداری

از روزی که پیامبران الهی برای هدایت بشر مبعوث شدند، دنیاپرستان در برابر آنان صف کشیدند و بدین ترتیب، جبهه حق و باطل پدید آمد. جبهه باطل برای اهداف شوم خود و ریشه کن ساختن حق و ارزش های الهی از هیچ تلاشی دریغ نورزید. جامعه ای که به فرهنگ پاسداری ـ همان فرهنگ جهاد و شهادت ـ آراسته باشد، برای دفاع از حق و ارزش ها به صحنه می آید و با احیای امر به معروف و نهی از منکر، به ستیز باطل برمی خیزد و دین خدا را یاری می دهد. امام حسین علیه السلام نیز برای احیای حق، پاسدارانی عاشق شهادت را برگزید و فرمود: «آگاه باشید هر یک از شما که حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و جانش را در راه لقای پروردگار نثار کند، آماده حرکت با ما باشد».

وظایف سپاه

در اندیشه مقام معظم رهبری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مأموریت های مهمی بر عهده دارد. ایشان در تبیین این مأموریت ها می فرماید: «اول، دفاع مسلحانه از انقلاب و نظام اسلامی است که این، مأموریت محوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. دوم، سازمان دهی و آموزش ارتش بیست میلیونی است.... این کاری است که باید سپاه بکند و متناسب با سپاه است ولا غیر». ایشان در جای دیگر، در مورد مسئولیت سپاه می فرماید: «[سپاه] مسئولیت اصلی اش حمایت و دفاع مخاطره آمیز از انقلاب در مقابله با حرکات ضدانقلاب است. ضمن اینکه هنگام ضرورت باید برود و از مرزها هم دفاع بکند».

محور اساسی انقلاب

حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی و دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی، وظیفه همه مردم ایران اسلامی است. با وجود این، انقلاب اسلامی که به رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله به پیروزی رسید، فقط نیازمند پرچم دارانی از جنس مؤمنان راستین و متعهد به اهداف بلند انقلاب است. از این رو، مقام معظم رهبری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را محور اصلی و تکیه گاه انقلاب می داند و در دیدار با پاسداران می فرماید: «بنده معتقدم این انقلاب بر دوش عناصر انقلابی خواهد توانست به پیش برود و لاغیر! کسانی که انقلاب روی دوش آنها پیش می رود،... صد در صد عناصر مؤمن و صادق و خالص این انقلابند... و در این مجموعه مؤمن، آن رکن اصلی و آن محور اساسی که می توان به او تکیه کرد، گروه های ویژه و از جمله آنها، شما برادران سپاه هستید».

سپاه، محور دفاع انقلابی

بی شک، مهم ترین وظیفه سپاه، حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی است. با وجود این، تنها با تقویت سپاه است که می توان در برابر اخلال مزدوران داخلی و تهدیدها و تجاوز دشمنان خارجی مقابله کرد. بنابراین، سپاه در بازداری دشمنان انقلاب از تجاوز به ایران اسلامی نقش بی بدیلی ایفا می کند. از این رو، اقتدار نیروهای سه گانه سپاه، اندیشه تجاوز به میهن اسلامی را از سر هر متجاوزی بیرون خواهد کرد. مقام معظم رهبری اهمیت وجود و اقتدار سپاه را چنین بیان می کند: «عقیده من بر این است که تنها نیرویی که قادر است از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ـ انقلابی دفاع کند، فقط سپاه است. اگر ما سپاه را نداشته باشیم یا ضعیفش را داشته باشیم، قادر نخواهیم بود از انقلاب دفاع کنیم».

سپاه و پیروزی های جنگ

در طول هشت سال دفاع مقدس و فراز و نشیب های پس از انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از نهادهایی بود که با اقتدا به مولای خود سیدالشهداء، به پاسداری از انقلاب و هدف های آن پرداخت. رهبر فرزانه انقلاب در مورد نقش اثرگذار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی می فرماید: «سپاه بلاشک در طول جنگ، عنصر تعیین کننده و مؤثر جنگ بود و اکثر فتوحاتی که ما از اول تا آخر جنگ داشتیم، با نام سپاه همراه است؛ یا منحصراً از آن سپاه بوده یا سپاه در آنها نقش اصلی را یا نقش مهمی را بازی کرده است».

برای رسانه

الف) گفتار مجری

سلام بر تو ای سبزطینت! سلام بر تو ای پاسدار میهن و شریعت! آسمان، دعاگوی فطرت خداجویت و زمین، ثناخوان ضمیر حقیقت طلبت باد! تو که دست و بازوی خدایی، اینک در بهار صلح و آسایش، پیغام آور دوستی و صلح هستی. نامت به جاودانگی بلندترین ستاره های آسمان باد و راه پر رهروت به وسعت کهکشان ها، ای همیشه سبز!

پاسدار هستم و پیشه ام عاشقی است. از دریای خشم ملت، عطش ناک از فرات و عباس وار از علقمه می آیم. سلاح با دستانم عهد اخوت خوانده و لباس سبز بر تنم، گویای عشق بی کرانه ام است.

خون حسینی در رگ و بوی خمینی از پیرهنم جاری است. شاگرد دلداده پیر جماران و مرید پاک باز خورشید خامنه ام. عافیت طلبی از جانم گریزان است. پاسدار هستم و پیشه ام عاشقی است.

هشت زمستان سرد، در بلندترین قله های برف گیر غرب نخفتی و هشت تابستان داغ را در بیابان های آفتاب خورده جنوب جنگیدی. تو صفیر بارش گلوله بر فرق دشمنی. تو خروش بانگ تکبیری. تو خمینی رهبری، قرآن کتابی و عاشورامسلکی. دلیری تو، خاطره سربداران را از یادها محو کرده و زلال جان فشانی تو، یاد حماسه آفرینان تاریخ را سترده است. آسمان ها پیش جان فشانی ات به سجده افتاده اند. سلام بر قامت سبز و استوارت، ای پاسدار همیشه بیدار!

امروز از بلندترین اندیشه ها، که از چشمه سار زلال جماران جاری بود، سپاهی گرد آمده است؛ سپاهی از ملت پابرهنه و درد کشیده که غول عصیان را از قصر طلایی بیرون کرده و به خاک نیستی افکنده بود؛ سپاهی که بر آفتاب عاشورا، اقتدا کرده بود و حماسه هایی کربلایی می آفرید. این روز خجسته بر همه سبزپوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارک باد.

برایت دعا می کنم، تویی که مهربان آفریده شدی؛ تویی که ارمغان شهادت، سوغات روزهای نبردت بود؛ تویی که بهشت به پذیرایی ات افتخار می کند؛ تویی که چون موج متلاطمی؛ تویی که فداکارانه با پیروزی ات، دل خانواده های داغ دار شهید را خرسند می کردی؛ تویی که گَرد غریبی و تنهایی را از چهره چروک خورده پدران شهید، پاک می کردی؛ تویی که مربی پیکارهای کربلایی هستی؛ تویی که آزادی را به خانه ها آوردی؛ تویی که پاسدار حریم اسلام و قرآنی. نامت را می ستایم و فداکاری ات را سپاس می گویم.

ب) زیرنویس

امام خمینی رحمه الله

روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسداری از مکتب مترقی اسلام است،... به حق باید این روز معظم را روز پاسدار بنامیم.

ای کاش من هم یک پاسدار بودم.

شما آینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصوّر انقلابید.

پاسدارها بودند که مملکت ما را در چنین زمانی که هیچ کس نمی توانست حفظ کند، حفظ کردند.

شما پاسدارانِ به حق اسلامید. شما مثل جوان های صدر اسلام هستید. شما اسلام را نجات دادید. باید از این به بعد هم پاسداری کنید که این انقلاب به ثمر واقعی اش برسد.

مقام معظم رهبری

سپاه، مجموعه ای از بهترین عناصر انقلابی و مؤمن است.

اگر سپاه نباشد یا ضعیف باشد، امکان ندارد بتوانیم در مقابل تهدیدی که وجودش را مسلّم می دانیم، دفاع کنیم.

سپاه، مظهر کوشش و دفاع انقلابی توده های مردم در شکل منظم آن است.

منبع:پایگاه حوزه


  
  

 

 

 

روزجانباز

 

 

سالروز خجسته میلاد حضرت ابوالفضل عباس (ع) حماسه آفرین دشت کربلا بنام روز جانباز نامیده شده است. جانبازانی که حکایت شگفت   آفرینی آنها در میدان های عرفان و حماسه تکان دهنده بوده است  .

جانبازان رهبران این نهضت اند .امام خمینی (ره     )

پیامبر صلی الله علیه و آله: مَن جُرِحَ فی سَبیلِ اللَّهِ جاءَ   یَومَ القِیامَه?ِ ریحُهُ کَرِیحِ المِسکِ... عَلَیهِ طابَعُ الشُّهَداءِ  

هر کس در راه خداوند مجروح شود، در حالی وارد قیامت می شود که   بویش چون بوی مشک است... و نشان شهیدان را دارد.

سالروز خجسته میلاد حضرت ابوالفضل عباس (ع)، حماسه آفرین دشت کربلا بنام روز جانباز نامیده شده است. جانبازانی که حکایت شگفت آفرینی آنها در میدان های عرفان و حماسه تکان دهنده بوده است. در نوشته های عارفان صاحبدل آمده است که: خداوند را دوستانی است که همواره در اجتماع و در بین مردم، بی هیچ لاف و گزافی به زندگی و عبادت مشغولند، بی آنکه نامشان برجسته تر از نام های دیگران، بر سر زبان ها باشد آنان ناشناخته برای اهل زمین، و نام آورند برای آسمان.

ملت ایران همیشه و در همه جا و در تاریخ بلندش قهرمانان نام آوری دارد که همواره به وجود آنان می بالد. اینان نام آوران عرصه خونین جنگ و حماسه و نبردند، یا صاحب نامان عرصه های ژرف و شگرف علم و عرفان و مذهب. به شهادت تاریخ هیچ قومی و ملتی به اندازه ملت رشید ایران، در دامن خودش، دلاوران حماسی، اسطوره ای و عرفانی پرورش نداده است. قهرمانان حماسه ساز ما در جبهه های جنگ تحمیلی روحشان آکنده از فضایل نورانی و انسانی بود و ملت های دیگر همواره این نام آوران دنیای حماسه اسطوره و عرفان ما را ستوده اند و همواره آرزوی داشتن چنین کسانی را در خیال خود پرورانده اند. مردانی که هشت سال در برابر یورش گسترده و همه جانبه دشمنان نور و روشنایی، ایستادگی کرده اند و مقاومتشان را نشان فرشتگان دادند، آنها فقط قهرمانان جسم نیستند، بلکه پهلوانان روح نیز می باشند. وقتی دشمن آتش در این سرزمین انداخت و شعله های سرکش و مغرور این آتش بخش وسیعی از خاک سبز ما را فرا گرفت، جمعی از فرزندان این دیار خود را به دل این آتش زدند، با آتش پنجه در پنجه افکندند و خود را سوختند تا سر زمین و آیینشان سبز بماند. آنها بدون اینکه هراسی به خود راه دهند سالها دل به خدا و تن به طوفان سپردند و سرانجام به رسم هدیه عضوی از بدن خود را که از خدای سبحان امانت گرفته بودند، تقدیم حضرت رب العالمین کردند.

جانبازان شیمیایی ما، گمنام ترین و سربلند ترین قهرمانان جبهه های دفاع مقدس هستند. آنها هر روز، زندگی در میان شعله های آتش را تجربه می کنند. داستان نشستن شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم(ع) در دل آتش حکایت همین جانبازان ماست که از نسل معنوی همان پیامبر آتش نشینند. جانبازان دلاور ما در هر جبهه ای از جبهه های مقدس ردپایی از خود گذاشته اند که آثار آنها را در تمامی جبهه های غرب و جنوب می توان دید. آنها گاه در لابلای کوه های سر به فلک کشیده کردستان به جست وجو و دفاع مشغول می شدند و گاه در میان امواج خروشان کارون و اروند، در پی دیار دلدار، تن به طوفان دریا سپرده اند، که حکایت شان یک تاریخ حادثه را در برابر ما آشکار می کند.

اگر چه بسیاری از مجاهدان این دیار، پاداش شجاعتشان را از خدای سبحان گرفته اند و به مقام عظمای شهادت نایل آمدند، اما اگر به دقت به جاده زندگی نگاه کنیم، سوارانی را می بینیم که همچنان چالاک و چابک به سمت نور در حرکتند و بیرق فتح و پیروزی و نوید ظهور مولایمان را در دست پرقوتشان به اهتراز در آورده اند.

هنوز راه همان است و مرد بسیار است خبر دهید که اهل نبرد بسیار است

فرازهایی از سخنان ایت الله خامنه ای

...جانبازان ما هم عمدتاً از مجموعه ی فداکار تشکیل شده اند؛ یعنی کسانی که با روحیه از محیطهای شغلی و درسی و کاری و خانوادگی خودشان بیرون آمدند؛ در همان میدان خطر رفتند و تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ منتها شهادت نصیبشان نشد و به زندگی برگشتند؛ لیکن با نقص جسمانی، سلامت خودشان را فدای این راه کردند؛ بعد هم صبر کردند...

... وقتی جانباز صبر می کند، وقتی پای خدا حساب می کند، وقتی یک جوان نیرومندِ زیبای برخوردار از محسنات طبیعی، با از دست دادن پا، دست، کبد، سلامتی و محروم از بسیاری از خیراتی که انسان بر اثر سلامت جسمانی از آنها برخوردار می شود، در میان سایر مردم راه می رود، اما شاکر است، اما احساس سرافرازی و سربلندی می کند که در راه خدا کاری کرده؛ این قیمت و ارزشش از شهدای ما کمتر نیست؛ گاهی هم بیشتر است ...

...من به شما عرض کنم، برای یک ملت اگر عزت سیاسی و اجتماعی مطرح است، اگر رفاه مادی و رفاه در زندگی مطرح است، اگر رسیدن به آرزوها و آرمانهای بزرگِ معنوی و دنیایی و آخرتی هر دو مطرح است، اگر دنبال علم است، اگر دنبال قدرت جهانی و بین المللی است، هرچه که این ملت به دنبال آن است، این در صورتی تأمین می شود که این ملت بتواند یک عناصری را، یک چیزهایی را در خود به وجود بیاورد؛ اول ایمان است، ایمان به همان هدف؛ ایمان به همان راه...

...بی ایمانی و ولنگاری و باری به هر جهتی و دمدمی مزاج بودن، با آینده ی روشن و افتخارآمیز نمی سازد. شما اگر تاریخ را نگاه کنید، خواهید دید هر ملتی هم که به جایی رسیده است، اولین چیزی که داشته است، ایمان و اعتقاد بوده است. اگر سیر تاریخ را مطالعه کنید نه تاریخ هزار سال و پنج هزار سال قبل؛ نه، همین تاریخ معاصر؛ همین کشورهایی که امروز در دنیا هستند؛ اگر به تاریخ همین ها مراجعه کنید می بینید آنچه که دارند حالا هر چه هست امور مثبت و ایجابی که از آن برخوردار هستند، این در یک فصلی به آنها داده شده است که در آن فصل، این خصوصیات را داشته اند؛ اول ایمان. آن وقت آن جامعه یی که با فکر درست خود، با تشخیص درست خود، عزت و افتخار و سعادت زندگی را در راه خدا یافته است و می داند که اگر به دین خدا عمل کند، هم دنیا و هم آخرت ، هم مادیت و هم معنویت با هم نصیب او خواهد شد، اولین شرط این راه این است که به این فکر، به این مبنا، به این راه ایمان داشته باشد....


  
  

معمایی شگرف با پاسخی آسان

صحنه زندگی ما با خاطره هایی سرشار از گذشت و ایثار، گره خورده است. در اطراف ما، هنرمندانی هستند که عمری پروانه بودن را حتی با شرارت شمع و باغبانی را حتی با تلخی تیغ، عمیق زندگی کرده اند. آنان تمام شدن را به بهای ساختن و سوختن را به قیمت شادی بخشیدن اندوخته اند. اینکه کسی بتواند تا این حد، بی دریغ عشق بورزد و این گونه لبریز از سخاوت باشد، معمایی است شگرف با پاسخی آسان؛ قداست واژه ای به نام پدر. اوست که می تواند بی هیچ چشم داشت، این گونه چشمه زلال مهربانی باشد و جوهر گران مایه وجود را جاری جسم و جان فرزندانش سازد. اوست که می تواند این گونه ارزانْ عاطفه ارزانی کند. او بلندتر از ادراک واژه ها و فراتر از قامت سپاس های ماست. روزش مبارک.

سازنده ترین نظام ارتباطی

انسان، در چرخه ارتباط ها زندگی می کند؛ ارتباط با خدا، خود، پدر و مادر، همسر، همسایه، هم سفر، هم سفره، هم جنس، نا هم جنس، دوست، دشمن و حتی حیوانات و طبیعت. در این میان، یکی از دیرپاترین و سرنوشت سازترین ارتباط ها، همراهی و هم زیستی انسان با پدر و مادر است. این ارتباط، برنامه ای پویا و فراگیر برای پاسداری از نظام خانواده را می طلبد. اگر پیوندها و پیمان های استوار سنتی و دینی در هجوم آتشناک بی تفاوتی و بی مهری سست گردد و ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی همه گیر شود، انسانِ بی پناه، میزبانِ تنهایی وحشت خیز خویش می گردد. پدر و مادر، دو بنیاد خانواده هستند و استوار ماندن خانواده و آفت زایی از آن، به پاس داشتن حقوق و حرمت آنان وابسته است. ازاین رو، دین اسلام، حقوق و وظایفی را که باید در این ارتباط ها رعایت شود، به زیبایی بیان کرده و سازنده ترین نظام ها را بر هم زیستی سالم و سرشار از نشاط و تعالی پیشنهاد داده است. بی شک، ژرف ترین نگاه ها و آموزنده ترین مفاهیم را باید در اندیشه های بلند اسلام جست.

دو پدر معنوی

در برخی روایات، واژه «اَب» به معنای پدر، برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و به معنای پدران معنوی امت اسلام آمده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَنا وعلیٌ اَبَوَا هذِه الاُمَّةِ؛ من و علی دو پدر این امتیم.» بنابراین، همان گونه که پدر، اسباب پدید آمدن مادّی و فیزیکی ماست و حقوق بسیاری بر ما دارد، آن دو بزرگوار، انگیزه پدید آمدن هویت دینی و معنوی ما هستند و ما وام دار حقوق عظیم معنوی آنان هستیم. همان گونه که در برابر پدران جسمانی خویش وظایفی چونان فرمان پذیری، فروتنی، محبت، سپاس مندی، احسان، بزرگداشت و... داریم، در برابر این پدران معنوی نیز چنان وظایفی را بر عهده داریم. البته حقوق این پدران معنوی بسیار گسترده تر و پاسداشت آن بسی سخت تر است؛ زیرا سعادت دنیایی و اخروی که ره آورد اسلام است و زندگی ما را سرشار ساخته، همه دستاورد رنج ها، تلاش ها و مجاهدت های آن عزیزان است. همچنین با از دست دادن پدر جسمانی، فرزند یتیم می شود و در چرخه زندگی آفت ها می بیند. با گُسست معنوی، اعتقادی و عملی از پدران معنوی نیز انسان، بی هدف، بی راهنما و بی پناه می شود.

مربی و معلم به منزله پدر

در فرهنگ اسلامی، افزون بر تأکید بر تکریم و احترام پدر حقیقی، برای پاسداشت برخی دیگر از افراد اثرگذار در تکوین شخصیت انسان، از آنان با واژه پدر یاد و به تعظیم و اکرامشان سفارش شده است. در روایتی آمده است: «به راستی پدران، سه نفر هستند: پدری که عامل پیدایی ما شده است (پدر حقیقی)؛ پدری که ما را پرورش داده است (مربی) و پدری که به ما آموزش داده است (معلّم).»

همچنین در برخی روایات، تکریم برادر بزرگ تر را توصیه کرده و او را به منزله پدر شمرده اند.

معنای احسان به پدر و مادر

در آیات بسیاری از قرآن مجید، مردمان به احسان و نیکی کردن به پدر و مادر امر شده اند که از آن جمله است: آیه 83 سوره بقره، آیه 36 سوره نساء، آیه 151 سوره انعام، آیه 23 سوره إسراء، آیه 15 سوره أحقاف و آیه 8 سوره عنکبوت. دراین باره، یکی از یاران امام صادق علیه السلام از معنای احسان در آیه 83 سوره بقره پرسید. آن حضرت فرمود: «یعنی با آنان به طور شایسته هم زیستی کنی و پیش از آنکه مجبور شوند چیزی از تو بخواهند، تو نیازشان را برآورده سازی، اگر چه از نظر مال بی نیاز باشند».

راغب اصفهانی، واژه شناس نکته سنج نیز درباره معنای احسان گفته است: «احسان، بالاتر از عدل است؛ زیرا عدل بدان معناست که هر چه بر عهده دارد، بدهد و آنچه بر اوست، بگیرد، ولی احسان آن است که بیشتر از آنچه بر عهده دارد، بدهد و کمتر از آنچه برای اوست، بگیرد.» این تفسیرها، وظیفه سترگ فرزندان را در برابر والدین گوشزد می کند.

دستور عام نیکی به پدر و مادر

نیکی به پدر و مادر، سفارشی ویژه و دستوری عام است تا آنجا که حتی ناپارسایی، شیعه نبودن و حتی نامسلمان بودن پدر و مادر، مانع نیکی کردن به آنان نمی شود. دراین باره امام باقر علیه السلام در حدیثی فرموده است: «سه چیز است که خداوند متعالی در مورد آنها اجازه مخالفت نداده است: بازگرداندن امانت به نیکوکار و بدکار؛ وفای به پیمان در مورد درست کردار و بدرفتار، نیک رفتاری با پدر و مادر چه نیکوکار باشند و چه بد کردار.» امام رضا علیه السلام نیز می فرماید: «نیکی کردن به پدر و مادر واجب است، اگر چه آن دو مشرک باشند، ولی در نافرمانی خداوند نباید از آنان فرمان پذیر بود».

سپر آتش

خدمت به پدر و مادر، از وظایف دینی و اخلاقی ماست و ره آوردهای معنوی بسیاری دارد. این امر، افزون بر پاداش های آخرتی، در سرنوشت مادی و خوش بختی ها و کام یابی های زندگی دنیایی ما بسیار اثرگذار است. این وظیفه در روزگار ضعف و سستی آنان، اهتمامی ویژه و توجهی خاص می طلبد. در روایتی آمده است: مردی به نام ابراهیم از یاران امام صادق علیه السلام به آن حضرت گفت: پدر من بسیار کهن سال و ناتوان است، به گونه ای که وقتی می خواهد قضای حاجت کند، او را بر دوش می گیریم و می بریم. حضرت فرمود: «اگر می توانی خودت چنین کاری را انجام بده و با دست خویش برایش لقمه بگیر؛ زیرا چنین خدمتی، سپر آتش فردای قیامت توست».

گفتار کریمانه

از شیوه های تعظیم و تکریم مقام پدر، گفتار کریمانه با اوست. قرآن کریم، شیوه های گفتار با مخاطبان گوناگون را بیان کرده و درباره درون مایه و محتوا، شکل القای سخن و نوع آهنگ صدا، دستورهای راه آموزی ارائه داده است. قرآن کریم درباره شیوه گفتار با پدر و مادر می گوید: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا؛ با آن دو، سخن کریمانه، ارجمند و شرافتمندانه بگو.» (اسرا: 23) امام سجاد علیه السلام نیز در نیایشی از خداوند متعالی می خواهد: «خدایا! آهنگ صدایم را در پیشگاه پدر و مادر آرام و فرود آمده قرار ده و سخنم را برای آنان گوارا و دل نشین ساز.» در روایتی آمده است که فردی به امام صادق علیه السلام گفت: پدرم به من خانه ای بخشیده و سپس تصمیم گرفته است آن را از من باز پس گیرد. حضرت فرمود: «کار پدرت نارواست، ولی اگر بین تو و پدرت بگو مگو پیش آمد، صدایت را از صدای او بالاتر نبر و اگر او صدایش را بالا برد، تو آهنگ کلامت را پایین آور».

حفظ حریم حرمت پدر

در فرهنگ اسلامی، مرزهای پاسداشت مقام بلند پدر و شیوه های ارج و احترام او با دقتی ژرف و نگاهی نکته سنجانه ترسیم شده است. در آیین اسلام، فرزند افزون بر آنکه خود باید پیوسته قدر قداست پدر را بداند، نباید کاری کند که دیگران حریم حرمت پدرش را بشکنند و او را آماج ناسزاهایشان قرار دهند؛ چون از زمان دیرین، چنین رسم بوده که به پدر و مادر کسی که کار ناروا می کرد، ناسزا می گفتند. دراین باره در روایتی آمده است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، کسانی را که پدر و مادر خویش را لعنت می کنند، لعنت کرد. از آن حضرت پرسیدند: آیا کسی پدر و مادر خود را لعنت می کند؟ حضرت پاسخ داد: «آری. کسی که پدر و مادر مردم را لعنت می کند و آنان در مقابل، پدر و مادر او را لعنت می کنند».

پاسداری از نام و یاد پدر

چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف

یکی از سفارش های اخلاقی اسلام، زنده نگه داشتن نام و یاد پدر و مادر است. در بخشی از دعای امام سجاد علیه السلام آمده است: «ای خدای من! یاد پدر و مادرم را در پایان نمازها از خاطرم مزدای و در همه لحظه های شبانگاهان و در همه ساعت های روز، یاد آنان را از ضمیرم مَبر.» این پاس داشت نام و یاد، به هر شکل و هر شیوه، از جنس نیکی کردن به پدران و نوعی قدردانی از زحمت ایشان و ترویج سنت احترام به بزرگ ترهاست.

روایتی درس آموز

سیره گران قدر زندگانی اهل بیت علیهم السلام از نکته های درس آموز در بزرگداشت مقام پدر سرشار است. در روایتی آمده است: مردی با پسرش میهمان حضرت علی علیه السلام شد. آن حضرت با اکرام و احترام آنان را در صدر مجلس نشاند. پس از صرف غذا، حضرت خواست به رسم آن زمان، دست میهمان را بشوید. او خود را عقب کشید و گفت: چگونه ممکن است من دست هایم را بگیرم و شما آنها را بشویید. حضرت علی علیه السلام با فروتنی و اصرار خواست تا به شرافت خدمت کردن به برادر مؤمن برسد. آن حضرت، دست پدر را شست، ولی برای شستن دست فرزند میهمان، محمد حَنَفیّه، فرزندش را طلبید و فرمود: «دست پسر را تو بشوی. اگر پدر این پسر اینجا نبود و تنها این پسر میهمان ما بود، خودم دستش را می شستم، ولی خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسری هر دو حاضرند، بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود».

نخواستم بالاتر از او بنشینم

در مطالعه رفتار و منش مردان راستین خدا و عالمان اهل عمل، درس هایی آموزنده برای الگوگیری در زندگی خود می یابیم. گفته اند: یکی از مراجع بزرگوار نجف اشرف که هر روز بالای منبر درس می گفت، روزی بر زمین نشست و تدریس کرد. پس از درس، شاگردان از او پرسیدند: چرا امروز بر فراز منبر نرفتید؟ پاسخ داد: امروز پدرم که در ایران پیشه کشاورزی دارد، به مجلس درسم آمده بود و من نخواستم بالاتر از او بنشینم.

احترام آیت الله مرعشی نجفی به پدر

درباره مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی رحمه الله ، مرجع بزرگ تقلید که افزون بر توفیق های سترگ معنوی و علمی و پرورش فرهیختگان بسیار حوزوی، آثار گسترده فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، آورده اند که آن بزرگوار گفته بود: آن گاه که نوجوان بودم و مادرم از من می خواست پدرم را از خواب بیدار کنم، صدا کردن پدر برایم دشوار بود. ازاین رو، چهره و گونه هایم را کف پاهای پدرم می مالیدم و با چنین لطافت فروتنانه ای پدرم را بیدار می ساختم. هنگامی که پدرم بیدار می شد و مرا در چنین موقعیت متواضعانه ای می نگریست، با چشم های سرشار از اشک، دست به سوی آسمان بر می افراشت و از خداوند متعالی برایم توفیق درخواست می کرد. آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمود: «موفقیت کنونی من و فراوانی توفیقاتم به برکت دعای پدر و مادر است».

تاوان اندکی سستی

یکی از درس های شگرف و تأمل برانگیز زندگی حضرت یوسف علیه السلام ، داستان رویارویی او با پدرش، حضرت یعقوب علیه السلام پس از سال ها رنجِ گرانِ فراق است. آن گاه که حضرت یوسف علیه السلام به پیشواز پدر خویش آمد، شکوهی عظیم داشت. او در پیش و انبوه سواران همراهش بودند و در دیگر سوی، پدر پیرِ فراق کشیده و اندوه چشیده، چشم انتظار بود. حضرت یوسف علیه السلام می بایست وقتی چشمش به رخسار پدر افتاد، با شتاب از اسب به زمین آید و پیاده به پیشگاه پدر برود، ولی اندکی سستی کرد. از این رو، خداوند متعالی، نبوت را از نسل او برگرفت و پس از او فرزندانش پیامبر نشدند. این محرومیت بزرگ بدین سبب بود که تکریم در خور پدر را به جای نیاورد. پس از او، نبوت در نسل پسران برادرش، لاوی قرار گرفت؛ زیرا هنگامی که برادران یوسف می خواستند او را بکشند، گفت: «لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ؛ یوسف را نکشید. (یوسف: 10)» حافظ با اشارت به همین رخداد گفته است:

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی

آیین راه رفتن با پدر

راه رفتن، از عمومی ترین رفتار مردم است و گونه های مختلف و حالت های متفاوتی دارد. راه رفتن های گوناگون، نمودی از حالت های روانی، صفات اخلاقی و منش های ماست. فرهنگ ادب گستر اسلام، آیین راه رفتن و شیوه های پسندیده و ناپسند آن را بیان کرده است. قرآن کریم در آیه 37 سوره اسرا می فرماید: «روی زمین با تکبر راه مرو. تو نمی توانی زمین را بشکافی و طول قامتت نیز هرگز به کوه ها نمی رسد.» همچنین در آیه 63 سوره فرقان می فرماید: «بندگان خدای رحمان کسانی هستند که بی آرایه و فروتنانه راه می روند.» در فرهنگ اسلام به آیین راه رفتن با پدر و مادر نیز اشاره شده است. در روایات می خوانیم: «جلوتر از پدرت راه مرو» یا «در راه رفتن از پدر و مادر پیشی نگیر.» همچنین در روایت دیگری آمده است: «فرزند نباید جلوتر از پدر راه برود».

واجب بودن اطاعت پدر

واجب بودن اطاعت و فرمان پذیری فرزندان از پدر، از حقوق ویژه ای است که اسلام برای تکریم و پاس داشت مقام پدران وضع کرده است. حضرت علی علیه السلام دراین باره می فرماید: «حق پدر آن است که فرزند در هر چیز جز معصیت خداوند از او اطاعت کند.» گفتنی است در فقه اسلامی به احکام ویژه ای برمی خوریم که با هدف عزیز و ارجمند شمردن پدر، اهمیت مقام او را گوشزد می کند. برای مثال، اگر پدر، فرزندش را از سفری نهی کند و فرزند اطاعت نکند و به سفر رود، باید نمازش را تمام بخواند و روزه اش را بگیرد؛ اگر چه سفر او از حد مسافت شرعی بیشتر باشد؛ چون این سفر، حرام است. یا اگر فرزند در نماز نافله باشد و پدر و مادر او را فرا خوانند، باید نماز را بشکند و به آنان پاسخ دهد. همچنین لازم است فرزند، قسم و عهد بدون اذن پدر را ترک گوید.

واجب بودن تأمین هزینه های زندگی پدر

اگر پدر و مادر به هر دلیل، ناتوان و تهی دست گردند، پرداخت هزینه زندگی آنان که در فقه اسلامی از آن به نفقه تعبیر می شود، بر فرزندان واجب است. نکته جالب توجه دیگر آنکه در روایات بسیاری تصریح شده است که وقتی پدر نیازمند شد، می تواند در دارایی های فرزند تصرف کند. حتی در برخی روایات آمده است پدر می تواند از مال فرزندش حج بگزارد. در فلسفه این حکم می توان گفت فرزند با همه هستی اش، وام دار وجود پدر است. این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که به فرزندی فرمود: «انتَ و مالُکَ لاِبیک؛ تو و دارایی ات از پدرت هستید».

محبت به پدر و مادر

انسان، موجودی عاطفی و نیازمند مهر دیدن و مهر ورزیدن است. این نیاز معنوی چونان احتیاج به آب و غذا و هوا، از نیازهای ضروری آدمی است. در این میان، عاطفه پروری در نظام خانواده اهمیتی ویژه دارد. اگر محبت نباشد، کی مادر، دل پذیرترین آسایش هایش را فدای فرزند خود می کند؟ کجا پدر، رنج طاقت سوز زندگی را به جان می خرد تا فرزندش راه زندگی بپوید؟ همان سان که پدر و مادر، مهرمندانه، لطف بی دریغ خود را نثار فرزندانشان می کنند، خود نیز نیازمند محبتند. دین خوش بختی آفرین اسلام، سرشار از توصیه های گسترده درباره محبت کردن به پدر و مادر است. امام سجاد علیه السلام در نیایشی می فرماید: «خداوندا! قلب مرا از عطوفتشان انباشته دار و چنانم گردان که با آنان هم ساز باشم و به آنان مهر بورزم.» همچنین امام باقر علیه السلام می فرماید: «هرکس این ویژگی ها را داشته باشد، خداوند خانه ای در بهشت برای او برپا می کند: به یتیم پناه دهد، به ناتوان رحم کند و به پدر و مادرش محبت ورزد».

نیکی به پدر پس از مرگ

آنان که از نعمت حضور پدر محروم شده اند، فرصت نیکی کردن به او را تمام شده نپندارند. بی شک، پدر و مادر ما پس از مرگ، بینواتر و نیازمندتر از همیشه اند و اگر چه دستشان کوتاه گشته و فرصت عملشان تمام شده است، ولی چشم به راه احسان مایند. درباره شیوه های احسان به پدر و مادر پس از هجرت ابدی شان، به روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله استناد می کنیم: «مردی درباره نیکی کردن به پدر و مادر پس از مرگ، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید. آن حضرت این وظایف را معیّن کرد: نماز خواندن برای آنان، آمرزش خواهی برای ایشان، وفا کردن به پیمان هایشان و بزرگ داشت دوستان آنان».


  
  
به مناسبت 14 خرداد رحلت امام خمینى «رحمة الله علیه»

 

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک رتا دگر مادر گیتى چو تو فرزند بزاید

عینیتِ آرزوى هزار ساله شیعه، روح اللهى بود که با عصا و ید بیضاى موسوى و بیان و فرقان مصطفوى به نجات مظلومان کمر بست و دیده مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او که اندیشه اش چونان نسیم جان بخش سحرگاهى ارمغان پیروزى به همراه داشت، خاطره بخشندگى ابرها و درختان را تکرار مى کرد.

آن دم که فجر در برابر نور او رنگ باخت، سروها در برابرش قیام کردند و عشق به زهدش شهادت داد و ایمان در تشهد به او سلام کرد.

او به همه جهانیان فهمانید که تکامل و زیستن چون على (علیه السلام) و شهادت در قالب مرگ طبیعى، افسانه نیست. او معنى حقیقى شجاعت و عزت را در صفحات تاریخ حک کرد.

این ذخیره الهى شیعه با رفتنش دنیایى را داغدار خود کرد و الفاظ را نیز به سوگ نشانید. اینک طوفان کلمات، ساحلى مى طلبد تا فقدان سپه سالار لشکر حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشریف) و مردى از تبار پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در کنار واژه صبر تسکین دهد.

کجاست او که با رهبریش جهانى را لرزاند و با عطوفت پدرانه اش هزاران مرد را چون کودکان به گریه در آورد؟

او که بود که مسلمانان بار دیگر یتیم شدند و پرچم عزا برافراشته شد؟

کجاست آن روزنه امید صدها میلیون مسلمان و میلیاردها انسان تحت ستم در سراسر جهان؟ در کجاى تاریخ باید به دنال او گشت، که امام هفتم شیعیان از او این گونه یاد مى کند: مردى از اهل قم، مردم را به حق دعوت مى کند. گروهى از مردم با او گرد مى آیند که همانند تکه هاى آهن مستحکم اند، بادهاى سخت آنها را نمى لرزاند و از جنگ و مبارزه به ستوه نمى آیند و از دشمن نمى هراسند. آنان بر خدا توکل مى کنند و عاقبت با متقین است.

آرى! امام خمینى «رحمة الله علیه» عینیت آرزوى هزار ساله شیعه بود.

 

روح خدا به خدا پیوست

 

14خرداد-15خرداد-رحلت امام خمینی تسلیت باد-امام خمینی

بینش روشن درباره اسلام و علوم اسلامی، قدرت استنباط در فقه و حقوق اسلامی، آگاهی و شناخت وسیع در مورد مسائل زمان و مقتضیات عصر حاضر و نیز شجاعت ، تدبیر و مدیریت قوی در حضرت آیت الله خامنه ای، موجب این انتخاب مجلس خبرگان بود. ایشان از مبارزان نخستین انقلاب از سال  1342 بوده و در پستهای عضو شورای عالی دفاع، حزب جمهوری اسلامی، امامت جمعه تهران، نمایندگی مجلس خبرگان و ریاست جمهوری و... مسؤولیت داشتند. با اعلام خبر رهبری معظم له، دل های مسلمانان شاد و دشمنان اسلام و انقلاب مایوس شدند.

 

حضرت آیت الله خامنه اى بنا بر وصیت حضرت امام «قدس سره»، در مجلس خبرگان و در برابر دیدگان مصیبت زده و حیرت آلود میلیونها ایرانى و  خارجى وصیت‏نامه سیاسى - الهى حضرت امام را قرائت نمودند و توانمند و رسا، آخرین توصیه ‏هاى جاودانه امام را به اطلاع همگان رساندند. مردم وفادار، هشیار، متدین و انقلابى ایران، از ابراز بیعت و وفادارى و حق شناسى نسبت به انتخاب شایسته مجلس خبرگان نیز غافل نبودند و با دیدار رهبر جدید خود، هرگونه کج اندیشى و فرصت توطئه را از دشمن خارجى و ایادى داخلى او سلب کردند.

 

خداوند حکیم، امر دیگرى را براى این ملت و حضرت آیت الله خامنه اى مقدر فرموده بود که با رحلت‏ حضرت امام (ره)، این تقدیر جارى شد. حضرت آیت الله خامنه ‏اى، همچنان که تمامى مسؤولیتها را به صورت تکلیف پذیرفته بودند، در قبال مسؤولیت رهبرى نیز تا آن‏گاه که بر عهده ایشان تکلیف نشد، قدمى براى این مسؤولیت‏ برنداشته و حتى فکر آن را نیز نمى‏کردند.

 

 چنانکه در این باره می فرمایند:

 

 براى این مسؤولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد مى‏کنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم این مسؤولیت را در حد وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوت و حفظ شان والاى این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این، تکلیف من است که امیدوارم ان شاء الله شمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولى عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم.

 

اما حضرت امام خمینى «قدس سره»، با روشن‏ بینى الهى خود، اخلاص و توانایى حضرت آیت الله خامنه ‏اى را در اندازه‏ هاى رهبرى ملت مى‏دیدند و گاه به اشاره و گاه به تصریح این موضوع را مطرح مى‏فرمودند. در جلسه فوق العاده مجلس خبرگان که پس از رحلت‏ حضرت امام (ره) تشکیل شد، بحث روى شوراى رهبرى بود که حضرت آیت الله خامنه ‏اى هم با آن موافق بودند، اما قضاى الهى چیز دیگرى بود و اصرار مقام معظم رهبرى در آن مجلس، مبنى بر عدم پذیرش این مسؤولیت، به رغم استدلالهایى که مى‏فرمودند، مقبول نیفتاد و رداى مبارک رهبرى امت‏ بر دوش تواناى ایشان قرار گرفت.  

 

 

در شرایطى که خبرگان رهبرى، با سرعت و دقت، اقدام به انتخاب شایسته حضرت آیت الله خامنه ‏اى نمودند و معظم له نیز با توکل به خداى متعال آن را پذیرفتند، دشمن نقشه ‏هاى شومى را براى پس از امام پیش ‏بینى کرده بود و در تبلیغات مستمر رادیوها و مطبوعات بیگانه در مدت چند روزه دورانِ بیمارى حضرت امام، کاملاً این امر مشخص بود.  

 

حضرت آیت الله خامنه ‏اى، در تشریح و توضیح توطئه دشمنان براى پس از رحلت امام بزرگوار (ره)، به فکر و تقواى مردم و معجزه الهى در خنثى کردن این توطئه ‏ها اشاره مى‏کنند و مى‏فرمایند:

 

«با رحلت امام خمینى (ره) طیف وسیع دشمنان اسلام - که در صفوف مقدم معارضه با جمهورى اسلامى بودند - این امید را پنهان نکردند که جمهورى اسلامى در غیاب پدید آورنده و پروراننده‏ خود، نیروى دفاع و رشد را از دست ‏بدهد و چون کودکى بى‏صاحب، احساس ضعف و درماندگى کند، یا به کلى از پاى درآید و یا به ناچار به دامان این و آن پناه برد! در محاسبات تنگ نظرانه‏ دشمنان - که همه بى استثناء اسیر محاسبات صددرصد مادى بوده و از فهم روابط معنوى و برکات ایمان و تقوا بى‏نصیبند - نمى‏گنجد که معجزه‏ الهى در طلیعه‏ قرن پانزدهم، یعنى حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزشهاى اسلامى، آن قله‏ مرتفعى باشد که دست آلوده‏ بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسى زر و زور از به دام افکندن آن، عاجز بماند.»  

 

حضور ده میلیونى مردم در  تشییع بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران و هادى و مرشد خود، و  انتخاب بموقع و شایسته آیت الله خامنه ‏اى، معجزه الهى را به نمایش گذاشت و دشمن یک بار دیگر ناکام شد. هرچند دشمنان دلخوش کرده بودند که حضرت آیت الله خامنه ‏اى از اداره نظام در میان این همه دشواریها، توطئه‏ ها و خباثت هاى جهانى و داخلى، ناتوان مانده و دیر یا زود سکان نظام از دست ولایت فقیه عادل، مجتهد، آگاه، مدیر و مدبر خارج شده و به آرزوى چند ساله خود خواهند رسید! اما آینده نشان داد که حقیقتاً خبرگان رهبرى، به هدایت‏ خداوند و رهنمودهاى حضرت امام «قدس سره» برترین و صالحترین را انتخاب کرده است و راه امام در وجود رهبرى ایشان تداوم یافت و بیمه شد. پیامها و بیانات معظم له، نقطه امید دشمن را کور و امیدهاى ملت‏ بزرگ ایران را شعله ‏ورتر کرد. فریاد رساى ملت که خطاب به امریکاى جنایتکار فرود مى‏آید، بخوبى نشان از تداوم راه امام دارد.  

 

 


  
  

 

 

حضرت زهرا علیهاالسلام با کمالات معنوی بی نظیر و اخلاق نیکو و منش و رفتار پسندیده خود، گوی سبقت را از همگان ربود و با ویژگی های ارزشمند خویش، جاهلیت عرب را به انزوا کشید. حضرت زهرا علیهاالسلام زنی بود که به فرموده امام خمینی رحمه الله ، افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد؛ زنی که فضایل او، هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و خاندان عصمت و طهارت بود.

صحیفه فاطمیه، افتخار شیعیان

حضرت امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه خود، مصحف حضرت زهرا علیهاالسلام را از افتخارات شیعه معرفی می کند و چنین می نویسد: «ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که آن را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ماست. مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفه حسین بن علی و صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست».

برترین تعقیبات نماز

حضرت امام خمینی رحمه الله تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را از برترین تعقیبات نماز می دانست. ایشان در کتاب آداب الصلاة می نویسد: «از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن معظّمه تعلیم فرمود و آن افضل تعقیبات است. در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت».

فرزندان معنوی کوثر

در نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله ، شهیدان انقلاب اسلامی، فرزندان معنوی حضرت زهرا علیهاالسلام هستند. ایشان در پیامی چنین می نویسد: «قلم و بیان من عاجز است که... از حماسه ها، رشادت ها، خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمه علیهاالسلام سخن بگوید که همه این ها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است».

حضرت زهرا علیهاالسلام از نگاه مقام معظم رهبری

r بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ـ که ما قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم ـ خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن موجود عالی قدر ـ که در بحبوحه جوانی، در عالی ترین مراتب فداکاری قدم گذاشت ـ افزوده شده و حقیقتاً مصداق «انا اعطیناک الکوثر»بوده است؛ همچنان که در روایات هست.

r فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، معمای ناگشوده ذهن بشر و معارف بشری است.... وقتی به صف اولیا نگاه می کنید، قله هایی وجود دارد که نسبت آن قله ها به بقیه انسان های بزرگ عالم معنا، یک نسبت غیر قابل تصور و فوق العاده عظیمی است... و یکی از اینها، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. او را فقط با پیامبر و امیرمؤمنین می شود مقایسه کرد.

r در مقام تنزل وجود، آنجایی که عظمت های ملکوتی به واقعیت های عالم جسم و مُلک می پیوندد و این قالب های بشری، حاصل آن معنویت ها و روح ها می شود، آن وقت هر حرکت و اشاره و هر حرف از زبان آنها، یک سرمشق نورانی می شود.

این کافی نیست که ما بدانیم فاطمه زهرا علیهاالسلام در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالَم بوده و در عالَم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفت روشنی گیر کسی بیاید، خیلی قیمت دارد.... آن مقداری که ما درک می کنیم و می فهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد. باید هر حرف و کلمه و اشاره ای در زندگی این بزرگوار، برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورا دور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده نماییم.

r اگر الگوی زن امروز زینب علیهاالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیت ها و انتخاب بهترین کارها، ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسان ها گذاشته است، همراه باشد.

r روز سوم جمادی الثانی، شهادت سیده زنان عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. من ازملت ایران درخواست می کنم که در این روز، مغازه ها و محل کسبشان را تعطیل کنند و به فاطمه زهرا علیهاالسلام احترام بگذارند. ان شاء الله این روز را تعطیل کنید تا بتوانیم از برکات فاطمه زهرا علیهاالسلام بهره مند شویم.

r خداوند با توجه به معرفت، خلوص، صبر و فداکاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، آن حضرت را مرکز فیوضات خود قرار داده است. ما که خود را محّب آن بانوی بزرگ اسلام می دانیم، باید در اطاعت، عبادت و جهاد، رهرو آن حضرت باشیم. ما محبت به آن حضرت را باید در عمل خود نشان دهیم.

r سعی کنید پیروان صادق حضرت فاطمه علیهاالسلام باشید.

r مادران ما اگر بخواهند پیروان صادق فاطمه علیهاالسلام باشند، باید در دامان خویش، یاران حسین علیه السلام و زینب علیهاالسلام را بپرورانند.

r عمده ترین رمز بقای اسلام، از طریق اولاد زهرا علیهاالسلام باقی ماند.

r خودسازی و تأثیر سازنده در محیط زندگی انسان ها، راهی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام پیمود و ما نیز به عنوان پیروان آن حضرت باید در همین راه حرکت کنیم.

r تا دنیا دنیاست، خورشید درخشان زهرای اطهر علیهاالسلام خواهد درخشید.

r فاطمه زهرا علیهاالسلام فرشته نجات انسان ها در طول تاریخ است.

جلوه های عرفانی و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

مقام معنوی زهرا علیهاالسلام

جبرئیل از رسول الله صلی الله علیه و آله خواست سلام الهی را به فاطمه علیهاالسلام برساند. حضرت زهرا علیهاالسلام در جواب سلام الهی فرمود: «خداوند خود، سلام است و سلام از اوست و به سوی اوست».

یکی از عارفان در توضیح این عبارت حضرت چنین می گوید: با دقت در این سه جمله، می توان به شناخت والای آن حضرت در مورد حق تعالی پی برد؛ زیرا تا کسی به فنای خود راه نیافته و شهود توحیدی نداشته باشد، ممکن نیست مبادرت به این گونه جواب کند. از این رو، صدور این گونه کلمات، جز از معصوم ممکن نیست.

فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است

علامه حسن زاده آملی درباره کمالات حضرت زهرا علیهاالسلام می نویسد: امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است». حدیث در تفسیر فرات کوفی ضمن سوره قدر روایت شده است. انسان نخستین بار از این حدیث به این مطلب منتقل می شود که قرآن در شب قدر نازل شده است و انسان کامل قرآن ناطق است، و حضرت فاطمه علیهاالسلام مادر یازده قرآن ناطق است. آن حضرت باید بدین مناسبت لیلة القدر باشد. علامه در جای دیگر می نویسد: حضرت فاطمه علیهاالسلام همان گونه که لیله القدر...است، اسمی از اسمای حُسنی و کلمه ای از کلمات عُلیای الهی است که خدای سبحان فرمود: «و لِلّه الاَْسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوُه بها» و حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «قسم به خدا، ما آن اسمای حسنای الهی هستیم که خدا عملی را از بندگانش بدون معرفت ما نمی پذیرد».

آثار بی اعتنایی به نماز

حضرت زهرا علیهاالسلام از پیغمبر پرسید: ای پدر! کسانی که نمازشان را سبک می شمارند، چه جزایی دارند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خداوند آنان را به پانزده خصلت مبتلا می کند: شش خصلت در دنیا: اینکه خدا برکت را از عمر و روزی اش برمی دارد؛ سیمای صالحان را از چهره اش می زداید؛ به هر عملی که انجام می دهد پاداشی داده نمی شود؛ دعایش به آسمان نمی رود و مستجاب نمی شود؛ و برای او در دعای نیکان نصیبی نیست. سه خصلت هنگام مرگ: خوار، گرسنه و تشنه می میرد. سه خصلت در قبر: خداوند فرشته ای می گمارد تا او را در گورش آشفته سازد؛ قبرش را بر او تنگ می کند؛ و آنجا برایش تاریک است. سه خصلت در قیامت: خدا فرشته ای می گمارد تا او را با صورت به روی زمین بکشد، در حالی که مردم به او می نگرند؛ بازخواست سختی می شود؛ و خدا به او نظر نمی کند و پاکش نمی سازد و عذابی دردناک دارد».

بندگی شایسته

اعمال عبادی انسان فقط ثواب های فردی ندارد، بلکه در زندگی روزمره او نیز تأثیر می گذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام درباره اثر اخلاقی نماز فرمود: «خداوند نماز را برای دور کردن (انسان ها) از کبر و خودبرتربینی واجب کرد».آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «هر کس خالص ترین عبادت هایش را به خدا تقدیم دارد، خدای متعالی نیز برترین مصلحت ها را بر او فرو می فرستد».

نماز فاطمه علیهاالسلام

نماز، مهم ترین جایگاهی است که عاشقان خدا هنگام اقامه آن، از هر چه غیر خداست دل می کَنند و با معبود خویش به مناجات می پردازند. حضرت زهرا علیهاالسلام که قلبش از محبت الهی لبریز بود، نفس هایش در نماز از ترس خدای متعالی به شماره می افتاد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز درباره آن حضرت فرمود:

«دخترم فاطمه سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است. هرگاه در محرابش در پیشگاه پروردگار بزرگ و شکوهمندش می ایستد، نورش برای فرشتگان آسمان جلوه می نماید. به فرشتگانش می گوید: ای فرشتگان من! به فاطمه بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و از ترس من عضلاتش می لرزد و با دلش به عبادت من روی آورده است. شما را گواه می گیرم که پیروانش را از آتش ایمن ساختم».

زیارت شهدا

زیارت قبور شهیدان، از مستحباتی است که بدان بسیار سفارش شده است؛ زیرا این کار باعث زنده نگه داشتن یاد آن عزیزان می شود. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به این مسئله اهتمام فراوان داشت. امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله ... هرگز خوشحال و خندان دیده نشد. او در هر هفته دو بار، در روزهای دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و می گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این طرف بود و مشرکان آن طرف بودند». امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: «حضرت فاطمه علیهاالسلام در کنار قبور شهیدان دعا می کرد و نماز می خواند تا اینکه از دنیا رفت». آن حضرت همچنین نزد قبر عموی پیامبر حمزه سید الشهداء می رفت و برای او رحمت و آمرزش می طلبید.

مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

فراق مادر

شاید هیچ کدام از حوادث ناگوار کودکی حضرت زهرا علیهاالسلام ، به اندازه مرگ مادر برای آن حضرت غم انگیز نبود. او در فراق مادر چنان می سوخت و غمگین بود که خدا برای آرامش قلب کوچکش پیام تسلیت فرستاد. فاطمه علیهاالسلام دامان پدر را می گرفت و دور او می گشت و می پرسید: ای رسول خدا! مادرم کجاست؟ و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به وی پاسخی نمی داد تا اینکه جبرئیل آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! پروردگارت امر می کند سلامش را به فاطمه برسانی و به او بگویی مادرش خدیجه اکنون در بهشت زیبا و پر طراوات خداست و همراه آسیه و مریم است». سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «پروردگار عالم منبع رحمت است و رحمت از اوست و همه رحمت ها به او برمی گردد».

روزهای سیاه

به راستی مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، فراتر از آن است که قابل توصیف باشد. خود آن حضرت، مصیبت هایش را در قالب شعری هنگام زیارت قبر پدرش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این گونه می فرمود: «چه خواهد شد اگر کسی که بوی تربت احمد به مشام او رسیده است، هرگز، بوی مُشک و عنبر به مشامش نرسد. مصیبت هایی که بر من وارد شد، اگر بر روزها وارد می شد، به شب بدل می گشت».

در عزای پدر

فضّه، خادمه وفادار حضرت زهرا علیهاالسلام می گوید: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رحلت فرمود و حوادث پس از آن رخ داد، حضرت فاطمه علیهاالسلام هفت روز بر آن حضرت گریست و سپس روز هشتم نزدیک قبر ایشان آمد و ندا داد: «ای پدر! به راستی که اندوه من بر تو تازه شده. به خدا قسم دلم عاشق و مشتاق توست و به هیچ وجه از تو روی برنمی گرداند. هر روز اندوه هایم افزون می گردد و افسردگی و شکستگی ام از غم تو هرگز از من جدا نمی شود. به راستی هر کس با تو انس یافته، اگر در فراغت صبر و شکیبایی کند، واقعا سخت دل است. ای پدر! به واسطه رحلت تو، انوار دنیا از بین رفت و شکوفایی و زیبایی آن، که به حُسن تو شکوفا بود، افسرده شد و روزهای دنیا تیره گردید. پدر جان! تا ملاقات تو پیوسته بر تو عزادار خواهم ماند».

دو رکن علی علیه السلام

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: جابر بن عبدالله انصاری گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله سه روز قبل از رحلتش به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «سلام بر تو ای پدر دو ریحانه [و دو گل خوشبوی من]. تو را در مورد آن دو سفارش می کنم. به زودی دو رکن و پایه تو فرو می ریزند و بعد از من، خداوند جانشین من است،] و اگر من نیستم، خداوند هست]». هنگامی که رسول الله از دنیا رفت علی علیه السلام فرمود: این یکی از دو رکنی بود که رسول خدا خبر داده بود و وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام از دنیا رفت. فرمود: این رُکن دومی است که رسول الله صلی الله علیه و آله خبر داد.

آخرین سخنان فاطمه علیهاالسلام

حضرت زهرا علیهاالسلام در حال احتضار فرمود: سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا، خداوندا! مرا با پیامبرت قرار ده. خداوندا! مرا در رضوان و همسایگی و خانه ات که دارالسلام و ایمنی مطلق است قرار ده. سپس فرمود: آیا می بینید آنچه من می بینم؟ عرض شد چه می بینید؟ فرمود: این جمعیت های آسمان ها و این جبرئیل و این رسول خداست که می گوید: ای دختر عزیزم! بیا. آنچه در پیش روی توست، برایت بهتر است.

هاتف آسمانی

به راستی سخت ترین لحظات عمر امام علی علیه السلام وداع با فاطمه علیهاالسلام بود. آن حضرت آخرین دقایق را این گونه توصیف می کند: هنگامی که فاطمه را غسل دادم و کفن کردم، صدا زدم: ای ام کلثوم! ای زینب! ای فضّه! ای حسن! ای حسین! بیایید و با مادرتان وداع کنید که این زمان، زمان جدایی است و دیگر بار در بهشت با او ملاقات خواهید کرد. پس حسن و حسین علیهماالسلام آمدند، در حالی که می گفتند: «وای! ناراحتی ما به خاطر فقدان جدّمان محمد مصطفی و مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام ، هیچ گاه از بین نخواهد رفت. ای مادر! هنگامی که با جدمان ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از تو در دنیا یتیم شدیم». امیرمؤمنان علیه السلام می گوید: خدا را گواه می گیرم که فاطمه علیهاالسلام دست هایش را دراز کرد و آن دو را به آرامی به سینه چسباند و گریست و ناله کرد، ولی ناگهان هاتفی از آسمان سرداد: «این دو را از روی فاطمه بردار. به خدا سوگند ملائکه آسمان ها را به گریه درآوردند...».

علی علیه السلام در سوگ زهرا علیهاالسلام

امام کاظم علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می کند: هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام وفات کرد، علی بن ابن طالب علیه السلام در رثای او چنین سرود: «سرانجام هر دوستی، جدایی است، این جدایی ها در مقابل مرگ، ناچیز است. از اینکه من هر روز یاری را از دست می دهم، می توان فهمید که هیچ دوستی پایدار نخواهد بود. به زودی از یاد من رویگردان می شوی و دوستی ام را فراموش می کنی و دوست دیگری جایگزین من می شود».

بوستان بهشتی

درباره محل قبر حضرت زهرا علیهاالسلام سه دیدگاه وجود دارد: 1. قبرستان بقیع؛ 2. خانه آن حضرت؛ و میان قبر و منبر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم . امام صادق علیه السلام می فرماید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «میان قبر و منبر من، باغی از باغ های بهشت است و منبر من بر دریچه ای از دریچه های بهشت قرار دارد». امام صادق علیه السلام در ادامه می افزاید: «زیرا قبر فاطمه علیهاالسلام میان قبر و منبر اوست و قبر او بوستانی از بوستان های بهشت است و دریچه ای از دریچه های بهشت به سوی آن باز می شود».

محل قبر

یکی از بزرگان درباره محل قبر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می گوید: «حق این است که قبر حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در بُقْعه رسول الله و در جوار آن حضرت (میان قبر و منبر) است، و آن محلی که در بقیع به نام فاطمه علیهاالسلام شهرت دارد، قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان علی علیه السلام است». سید بن طاووس در کتاب خود می نویسد: یکی از یاران امام هادی علیه السلام در نامه ای به آن حضرت چنین نوشت: اگر صلاح می دانی، مرا از محل قبر مادرت فاطمه علیهاالسلام با خبر ساز؛ آیا در طیبه (کنار قبر پیامبر) است یا همان طور که مردم می گویند در بقیع؟ حضرت در پاسخ نوشت: «او در کنار جدم رسول خداست». همچنین امیرمؤمنان علیه السلام هنگام خاکسپاری حضرت فاطمه علیهاالسلام به صورت خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین فرمود: «سلام بر تو ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! سلام از من و از دخترت که در کنارت آرام گرفته است». این کلام امام علی علیه السلام ، بر محل قبر حضرت فاطمه علیهاالسلام اشاره دارد.

 

پدیدآورنده: حسین جعفری


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >