روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک می کرد. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىکنى؟ حال آن که در این روز امید مىرود که بچهها در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.
گروه دین و اندیشه: روز عرفه از روزهای پرفضیلتی است که زمینه و بستر مناسب برای بهرهمندی هرچه بهتر از برکات الهی آماده است، انجام برخی اعمال در این زمان مشخص، موجب نزدیکی سازنده تر به خالق هستی و کسب خیرات دنیوی و اخروی بیشتر است .
اعمال شب عرفه
شب نهم از شبهای متبرک و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. براى شب عرفه چند عمل وارد شده است:«به نقل کفعمى» تسبیحات عشر را که در اعمال روز عرفه آمده است را هزار مرتبه خوانده شود .
فضایل روز عرفه
روز نهم ذیحجه روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است . عرفه روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و سفره های جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و راندهتر و خشمناکترین اوقات خواهد داشت.
روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک می کرد. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىکنى؟ حال آن که در این روز امید مىرود که بچهها در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.
برخی اعمال روز عرفه
- غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود
- زیارت امام حسین (ع)
که از هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد بالاتر است و احادیث، در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسى توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسى که در عرفات است نیست. بعد از نماز عصر پیش از آن که مشغول به خواندن دعاهاى عرفه شود در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده گردد.
پس چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز اقامه کند. در رکعت اول بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود. و بعد از آن چهار رکعت نماز گزارد که در هر رکعت بعد از حمد، توحید پنجاه مرتبه بخواند. که این نماز، همان نماز حضرت امیرالمؤمنین (ع) است. – شیخ کفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى کسى که ضعف پیدا نکند و مانع دعا خواندن او نشود.
- مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین (ع) در روز و شب عرفه .
- تسبیحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه: سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ
منزه است خدایى که در آسمان است عرش او منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ
منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ
منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد منزه است خدایى
الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ
پس که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش
بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه و بخوان
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است .
- ذکر صلوات از حضرت صادق (ع):
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ
یار خدایا از تو خواهم اى کسى که او نزدیکتر است به من از رگ گردن اى
مَنْ یَحوُلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى وَبِالاُْفُقِ
که حائل شود میان انسان و دلش اى که او در دیدگاه اعلى است و در افق
الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ
آشکارى است اى که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد اى که نیست مانندش
شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ محمد
چیزى و او شنوا و بینا است از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد .
و بخواه حاجت خود را که برآورده خواهد شد انشاءالله تعالى پس بخوان این صَلَوات را که از حضرت صادق (ع) منقول است که هر که بخواهد مسرور کند محمد و آل محمد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:
اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ
خدایا اى بخشنده ترین عطابخشان و اى بهترین
مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى
درخواست شدگان و اى مهربانترین کسى که از او مهربانى جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در
الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد
و َآلِهِ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ
و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین
اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ
خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت
وَالدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلى الله علیه و آله
وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنى
با اینکه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینى او را روزیم فرما
عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ
و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنى سیراب و جانبخش و گوارا که
بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى
پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستى تو بر هرچیز توانایى خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلى
اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً
الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد
صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى تَحِیَّةً کَثیرَةً وَ سَلاماً .
صلى الله علیه و آله از جانب من تحیتى بسیار و سلامى .
- دعای ام داود خوانده شود .
- دعای امام حسین (ع) در روز عرفه خوانده شود.
- در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :
یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبى لا تَضُرُّکَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَکَ لى لا تَنْقُصُکَ فَاَعْطِنى ما لا
پروردگارا همانا گناهان من زیانى به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانى به تو نرساند پس عطا کن به من
یَنْقُصُکَ وَاغْفِرْ لى ما لایَضُرُّکَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنى خَیْرَ ما
آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند خدایا محرومم مکن از آن خیرى که
عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدى فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنى بِتَعَبى وَ نَصَبى فَلا
نزد تو است بخاطر آن شرى که در پیش من است اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمى کنى پس
تَحْرِمْنى اَجْرَ الْمُصابِ عَلى مُصیبَتِهِ
محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده اى بر مصیبتش .
- دعای مشلول خوانده شود.
13 آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، یادآور سه حادثه و حماسه بزرگ در ایران است که همگی به نوعی با سلطه جویی مستبدان و روش برخورد ملت ایران با آنها مرتبط است. در سیزدهم آبان سال 1343، شاه، امام خمینی(ره) را به ترکیه تبعید کرد. در سیزدهم آبان سال 1357، نیز حدود 60 نفر از دانش آموزان تهرانی، در تظاهرات علیه رژیم پهلوی، در مقابل دانشگاه تهران به خاک وخون کشیده شدند. در سیزده آبان سال 1358، ملت غیور ایران، به توطئههای مستکبران به ویژه امریکا پاسخی شایسته داد و با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، به اهمیت سیزده آبان افزود و به تعبیر حضرت امام، انقلاب دوم را رقم زد. وقوع این سه رخداد بزرگ، نمایندگان مجلس را به نام گذاری این روز با عنوان «روز ملی مبارزه با استکبار» رهنمون شد. هرچند هریک از این سه رخداد، آثار عمیق و گوناگونی در صحنه سیاسی کشور در پی داشت که اهداف مشترکی را دنبال میکردند. برخی از این اهداف عبارتند از:
1. حفظ استقلال کشور، هدف اصلی و اساسی است که در هر سه رویداد به چشم میخورد.
2. این سه رخداد، مصداقهای برجستهای از جنگ همیشگی میان حق و باطل بودند.
3. مردم، در یک سوی این جبهه و استکبار، دیگر سوی آن، در هر سه رخداد حضور دارند.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا بر سیاست خارجی ایران امریکا، وضعیت بین المللی واشنگتن و بر صحنه داخلی ایران، آثار مهمی بر جای گذاشت. برای مثال، روابط ایران و امریکا را به تعطیلی کشاند، وضعیت بین المللی ایالات متحده را با بحران 444 روزه روبهرو کرد و انتشار اسناد جاسوسی به دست آمده از لانه جاسوسی، چهره جهانی امریکا را مخدوش کرد. همچنین، صحنه داخلی ایران به سود نیروهای ارزشی و مواضع امام(ره) تغییر کرد و چهرهای جدید به خود گرفت.
سیزدهم آبان، سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است. تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان سال 1343، کشتار دانشآموزان در 13 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان سال 1358، سه رویداد متفاوت بود، ولی هریک در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقش ویژه ایفا کردند. بااین حال، هر سه رخداد، مبارزه با استکبار و عوامل آن بود. ازاین رو، این روز، «روز ملی مبارزه با استکبار» نام گرفت.
در سیزدهم آبان سال 1357 و در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی، دهها نفر از دانشآموزان که برای برپایی تظاهرات، در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانشآموزان نتوانستند از برابر آتش گلولههای مأموران بگریزند و این امر آمار کشته شدگان را افزایش داد. این جنایت به دستور دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت.
حادثه 13 آبان سال 1357، پس از حادثه 17 شهریور آن سال، دومین کشتار عمده دولت شریف امامی بود، درحالی که عمر سیاسی این دولت از هفتاد روز تجاوز نمیکرد. ابعاد حادثه دانشگاه چنان گسترده بود که وقتی در اخبار شبانگاهی، گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانشآموزان در دانشگاه، از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم به سرعت استعفا و فردای آن روز، کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس، روز 13 آبان «روز دانشآموز» نامیده شد.
سیزدهم آبان سال 1358، ساختمان سفارت امریکا در تهران به دست گروهی از دانشجویان معترض تصرف شد. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران، دیپلماتهای امریکایی مستقر در سفارتخانه، از هیچ کوششی برای مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمیکردند. تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب، ارتباط حمایتی با شبکههای کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار لولههای نفتی یا ایجاد ناامنی و بیثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود. این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. برخی مسئولان بلندپایه دولت کارتر، پس از شکست وی در انتخابات سال 1359 در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی امریکا علیه ایران که از طریق سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت میشد، اقرار کردند. سفارت امریکا در تهران، طی زمستان 1357 تا پاییز 1358 به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود، نظامی که عمر سیاسی آن به یک سال نمیرسید. بااین حال سفارت امریکا زمانی به دست دانشجویان تسخیر شد که امریکا، خواست مشروع ملت ایران برای بازگرداندن شاه و اموال و داراییهای بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی گسترده در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازما ن دهی و فعال کنند.
از ویژگیهای استکبار جهانی، خوی برتریجویی و قدرت طلبی آن است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت مستکبر امریکا، انواع توطئهها را برای شکست انقلاب اسلامی به کار گرفت. مصادره اموال، محاصره اقتصادی، کودتا، تحمیل جنگ، تصویب بودجه برای براندازی جمهوری اسلامی، تلاش برای به انزوا کشاندن دولت ایران در عرصه جهانی و محصور کردن پیام رهایی بخش انقلاب اسلامی، تنها بخشی از توطئههای امریکاییهاست. این دولت زورگو و سلطه جو، از همان اوایل پیروزی انقلاب، درصدد توطئه و تخریب نظام برآمد و سفارتخانه خود را به مرکز فعالیتهای جاسوسی تبدیل کرد. با این کار، برگ سیاه دیگری بر دفتر دخالتها و جنایتهای خود افزود.
دانشجویان پیرو خط امام که روح استقلال طلبی و ظلم ستیزی در جان و روحشان دمیده بود، در برابر این دخالت و جنایت لب به اعتراض گشودند و بساط لانه فساد و جنایت را برچیدند و با این کار نام و یاد خویش را در تاریخ ایران جاودانه ساختند.
عملکرد و سیاست خصمانه امریکا در طول نهضت، حقیقتی ناخوشایند بود که گذشتن از کنار آن به سادگی ممکن نبود. دولت امریکا در طول مبارزه انقلابی مردم ایران، به روشهای گوناگون رودرروی انقلاب قرار گرفت و از حمایت اطلاعاتی، تبلیغاتی، سیاسی شاه گرفته تا مشارکت مستقیم در حفظ آمادگی ارتش برای کودتا و حتی قرار گرفتن در آستانه دخالت نظامی برای جلوگیری از پیروزی انقلاب فروگذار نکرد. بنابراین، خط مشی امام در رویاروی با امریکا، به شدت تهاجمی، آشکار و قاطع بود و ایشان هیچ گونه مصلحت اندیشی و مجامله دراین زمینه را به صلاح نمیدانست. امریکا که در طول یک دوره طولانی 25 ساله از حمایتهای دوستانه تا وابستگی فرودستانه دولت ایران بهره برده بود، در دو سال پایانی انقلاب (55 تا57) سناریوهای خود را شکست خورده دید. سرانجام امریکا با سردرگمی و درماندگی که به فرار شاه از ایران انجامید، دوستی خود با ایران را رو به زوال و نابودی دید و در چنبره بیتصمیمی و حصار بیخبری، در سیزدهم آبان 1358 از سیاست ایران رخت بر بست و به امید دستیابی دوباره به ایران، در انتظار نشست.
در آغاز انقلاب و در زمان حکومت دولت موقت، در سراسر کشور، حرکتهایی صورت میگرفت تا جو سیاسی جامعه را ملتهب و پیچیده کند. بعدها آشکار شد مرکز تمامی این فتنهها و فعالیتهای ضد انقلابی، سفارت امریکا در تهران است. درحالی که موضع منافقانه امریکا درباره انقلاب اسلامی، مانع از آشکار شدن چهره حقیقی امریکا در میان مردم شده بود. ازاین رو، امام خمینی، با قاطعیت، علیه ابرقدرتها، به ویژه امریکا سخنرانی کرد و پس از ورود شاه به امریکا به تمامی دانشآموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی فرمان مقابله داد. در چنین شرایطی، با هدف وادار کردن امریکا به بازگرداندن شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم گرفتند سفارت امریکا را اشغال کنند. دانشجویان دانشگاه های تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و دیگر دانشگاهها گرد هم آمدند و پس از یک راهپیمایی تا سفارت امریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفتند و با وجود مقاومت نگهبانان و امریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، امریکاییها به سرعت بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزها و غارت های خود را نابود کردند، ولی پس از تسخیر سفارت، به سرعت از نابودی باقی مانده اسناد جلوگیری شد. بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی به دست آمده بود، چاپ شد و در اختیار همگان قرار گرفت.
پس از انتشار خبر تسخیر سفارت امریکا، مردم بسیاری با خشم و انزجار، مقابل لانه جاسوسی تجمع و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی(ره) نیز در پیامی، این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامید. این حرکت دانشجویان معترض، خشم امریکاییها را برانگیخت و آنها که وجود ملتی استقلال طلب و آزادیخواه را تاب نمیآوردند به فعالیت بر ضد جمهوری اسلامی ایران پرداختند. از جمله فعالیتهای آنان، فشار آوردن به مجامع بین المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی و شورای امنیت، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی فعالیتهای دیگر بود که پس از بی نتیجه ماندن آنها، به توطئههای جدیتری روی آوردند. قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن داراییها و اموال ایران از دیگر توطئههای دشمنان علیه ایران بود که هیچ یک در عزم ملت ایران برای مقابله با ستم و بیعدالتی جهانی و عامل اصلی ستم در جهان؛ یعنی استکبار جهانی و امریکا، خللی وارد نکرد.
13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، روز تقابل حق و باطل است. یکسال بعد از شهادت دانشآموزان در دانشگاه و درست در 13 آبان سال 58، ایران اسلامی جلوه دیگری از این رویارویی میان جبهه حق علیه باطل را شاهد بود. در این روز، دانشجویان به حیات سیاسی مملو از خباثت امریکا و عملکرد سازمان جهنمی سیا در ایران، پایان دادند و مزدورانی را که پس از پیروزی انقلاب، به فتنه انگیزی و کارشکنی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند، گروگان گرفتند. به این ترتیب، لانه پر از فساد و جاسوسی امریکا که به اشتباه سفارت لقب گرفته بود، تعطیل شد. اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و گروگان گیری جاسوسان دیپلماتنمای کاخ سفید، فقط یک حادثه سیاسی نبود که به تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشوری دیگر بینجامد، بلکه آغاز تحولی اساسی در خاورمیانه و در سطح جهان بود که با هدف آشکار ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سیاست خارجی امریکا به وقوع پیوست.
دانشجویان آگاه و رشید ایران، در مبارزه با استکبار، همواره نقشی مهم و فراموشناشدنی ایفا کردهاند. آنها در 13 آبان 1358، لانه جاسوسی امریکا را در تهران تسخیر کردند و با این کار خویش، به مردم مسلمان ایران شوری دوباره بخشیدند. این رادمردان، از آیینه احساس و شعور مردم انقلابی، غبار برگرفتند و هویت مسلمانی، خوداتکایی و مبارزه با استکبار را به همگان آموختند. این پاکدلان بودند که در آن روز تاریخی، با شعارهای توفنده و مشتهای گره کرده، توطئه شیطان بزرگ بر ضد انقلاب را فاش کردند و لرزه بر اندام زمامداران کاخ سفید انداختند.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و روی کار آمدن یک نظام انقلابی مخالف با امریکا، سبب شد ایالات متحده، یکی از مهرههای اصلی منطقه را که حافظ منافع و عامل تثبیت وضع موجود بود، از دست بدهد. ازاین رو، امریکا پس از ناکامی توطئههایش در خنثی سازی پیروزی انقلاب، برای از بین بردن یا انحراف آن می کوشید و سفارت امریکا در تهران، مسئولیت این توطئه را به عهده داشت. دانشجویان آگاه پیرو خط امام، با آگاهی از این توطئه خطرناک و شوم دشمنان انقلاب، به تسخیر این لانه خطرناک همت گماشتند، توطئههای دشمنان خدا و مردم مسلمان را نقش بر آب کردند و رسوایی جبران ناپذیری برای امریکا رقم زدند.
انقلاب، مطالبات متراکم و به تعویق افتادهای است برای تغییر در یک وضعیت به شدت نامطلوب. ازاین رو، به هنگام شکل گرفتن، چون انرژی رهاشدهای عمل میکند که در پی یافتن راه خروج از رکود و بنبستی است که سالیان دراز یک جامعه بدان دچار بوده است. حرکت انقلابی تصرف لانه جاسوسی امریکا در آبان 1358، نقطه عطفی در مسیر رشد انقلاب اسلامی بود. برهمین اساس، رهبر فقید انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) این اقدام را انقلاب دوم نامید. این حرکت قابل تحسین و فراموشناشدنی، از یک سو به امریکای جهانخوار ضربه زد و ماهیت آن را برای مردم ایران و همه مستضعفان جهان روشن کرد و از دیگر سو، به پایگاههای توطئه استکبار جهانی در درون کشور نیز ضربههای جبران ناپذیری وارد ساخت.
«دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانه جاسوسی را اشغال کردهاند، با عمل انقلابی خودشان ضربهای بزرگ بر پیکر امریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند».
«... آن روزی که این جوانهای بیدار عزیز ما این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست وپا افتادند»
«اگر این لانه جاسوسی اینجا بود، شاید ایران را به تباهی میکشید»
«... جوانهایی که میخواستند از زیر یوغ امریکا و قدرتمند دنیا بیرون بروند و خودشان برای خودشان کشورشان را اداره کنند، مورد اهانت واقع شدند و تقصیرشان این بود که لانه جاسوسی را گرفتند».
«... ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پروندههای همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد».
«در این حوادث سه گانه، از تبعید حضرت امام در سال 1343 که به دنبال اعتراض ایشان به مصونیت مستشاران امریکایی انجام شد تا کشتار دانشآموزان در سال 1357 و تا تسخیر لانه جاسوسی در سال 1358، صفآرایی میان انقلاب اسلامی از یک سو، و امریکا و رژیم دست نشاندهاش در ایران از سوی دیگر بود و این مبارزه که در میانه این سه حادثه و پیش از آن و پس از آن ادامه داشته، ترسیم کننده طبیعت اسلام و انقلاب اسلامی و هدفها و مسیر آن و نیز نمایشگر چهره و هویت استکبار جهانی و مظهر آن امریکا و روشها و نیز میزان اقتدار و آسیب پذیری آن است و مهمتر از همه خط روشنی از روند مبارزه حق و باطل را ترسیم میکند و چگونگی رشد و سمت حرکت آن را معلوم میدارد. مطالعه در این روند امیدبخش نشان میدهد هرگاه جبهه حق، استقامت و فداکاری کند، جبهه باطل هرکه و هرچه و با هر حجم، در برابر آن تاب نخواهد آورد و مجبور به عقب نشینی خواهد شد»
یاد همه شهیدان دانشآموز، گرامی و خاطره سیزدهم آبان در یادها جاودانه باد.
روز ملّی مبارزه با استکبارروز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه ی جاسوسی آمریکا را در تهران تسخیر کردند و جاسوسان آمریکایی را به گروگان گرفتند. بدین ترتیب، مبارزه ی ضد آمریکایی مردم ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این روز را به روز «ملّی مبارزه با استکبار» نام گذاری کردند. همه با هم...روز 13 آبان، روز دستگیری و تبعید حضرت امام ـ آن نور قبیله ی قبله ـ است. روز کشتار دانش آموزان است. روز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان ایمان مدار و عدالت پناه است. این مناسبت ها ایجاب می کند که همه باهم به قول آن بزرگ زادِ خورشیدگون، هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بریزیم. بیایید کران تا کران، حیات را از تحرّک و مبارزه و فریاد علیه مستکبران، سرشار سازیم و از هیچ قدرتی جز خداوند باک نداشته باشیم و در برابر هیچ گردن کشی، سر فرود نیاوریم؛ هم چنان که تاکنون این گونه بوده ایم. بیایید برخی سستی ها و رکودها را به حرکت و شور مبّدل سازیم و رخوت و خواب آلودگی برخی افراد را باز شوییم. بیایید دست ها و دلهامان را قوی کنیم و در روز 13 آبان، مردم خداجو و استکبارستیز را به مبارزه با مظهر استکبار بخوانیم. این چنین باد. حوزه های علمیه و فریاد علیه استکبارحوزه های علمیه در طول تاریخ همواره در کنار مردم محروم و در برابر قدرت های ستم گر قرار داشته اند. رمز کام یابی نهضت پربار سر سلسله ی بیداردلان؛ حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ و محبوب بودن آن رادمرد بزرگ نیز این بود که از یک سو، دشمن مستکبران بود و از سوی دیگر، یاوری همیشه غم خوار برای محرومان و مستضعفان به شمار می آمد. از این رو، حوزه های علمیه به عنوان ادامه دهنده ی خط راستین آن آیت بلند کتاب مقاومت در مبارزه ی ملی با استکبار، نقش مهمی دارند. دانش آموزان و مبارزه ی ملّی با استکباربی گمان، دانش آموزانِ آگاه و رشید ما در مبارزه با استکبار، همواره نقشی فعّال و فراموش ناشدنی ایفا کرده اند. این عزیزان بودند که در13 آبان 1357، به مردم مسلمان ایران، شور و شعور و عشقی دوباره بخشیدند. آنان از آینه ی احساس و شعور مردم انقلابی، غبار بر گرفتند و هویت مسلمانی، خود اتکایی و مبارزه با استکبار را به همگان آموختند. این نوجوانان دانش دوست بودند که با شعارهای توفنده و مشت های گره خورده، پایه های حکومت مزدور پهلوی را سست کردند و لرزه بر اندام زمام داران کاخ سفید انداختند. این جوانان دانش پو بودند که با قیام خویش، به مستضعفان آموختند که برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ی خود، باید با ستم گران جهانی بستیزند. اینک، آن رشادت ها و حماسه آفرینی ها، ایجاب می کند که قشر دانش آموز ما، در مبارزه با استکبار، سهم مهمی بر عهده گیرند و هم چون گذشته از پیش گامان این قیام ملّی باشند. اراده ی الهی و قیام علیه مستکبرانخدای متعال، انسان را با فطرتی ظلم ستیز آفریده است. طبع انسان، عدالت خواه و مخالف تجاوز به حقوق دیگران است. ارسال پیامبران نیز با این هدف صورت گرفته است که به انسان ها کمک کنند تا در مسیر عدالت باقی بمانند و از آن منحرف نشوند. خدای متعال، با صراحت این واقعیت را در قرآن کریم بیان کرده است. از سوی دیگر، اراده خدای منّان بر آن است که انسان های ضعیف نگاه داشته شده و مظلوم، به پاخیزند، بر طاغیان و مستکبران، بشورند و داد خود را از آن ها بگیرند و حاکمیت را از آنِ خود کنند. حاکمیتی که به عنوان امانتی الهی همواره در خدمت آرمان ها و ارزش های والا و خدایی باشد. امام خمینی(ره) با همین تفکر ژرف و ریشه دار دینی هسته ی مقاومت جهانی اسلام را علیه بیداد و تباهی استعمارگران و مستکبران بنیان نهاد. خمینی کبیر، عظمت های آیین احمدی را در پرتو کرامت های محمدی صلی الله علیه و آله و انوار پاک علوی علیه السلام ، فرا راه بشر این روزگار و همه ی روزگاران آینده قرار داد. به یادِ مردی که استکبار رااز گستره ی ایران زدودسلام بر روان پاک روح خدا و سلام بر همه ی روان های خدایی! سلام بر آن که بیداری رابه ما هدیه داد؛ آزادی را برای مان به ارمغان آورد؛ ما رابه وادی استقلال برد و جمهوری اسلامی را به ما، ارزانی بخشید. سلام بر دست های سبزی که بذر محبت خدا را در دل های کوچک فرزندان ما کاشت. سلام همه ی صالحان و سپیدرویان، بر روان بیدارگر روح پاک خدا باد. بزرگ مردی که با موضع گیری آگاهانه و مدبّرانه ی خویش، هر توطئه ای را نقش بر آب می کرد. حکیم دوراندیشی که گره های کور را به سرپنجه ی تدبیر، می گشود. دلاوری که مستکبران، با نفس گرم اش بر خاک افتادند. آری! امام خمینی(ره)، وجدان بیدار قرن و نادره مرد روزگاران بود. قائدی بی نظیر و قائمی بی بدیل بود که با قیامی الهام گرفته از رهنمودهای قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، زنگ ها و زنگارها را از چهره ی دل ها و جان ها باز شست و نور معرفت و بیداری را بر قلب ها تاباند. ستم ها را سربرید، ستم گران را به زوال کشاند، و پلیدی و پلشتی استکبار و استعمار را از گستره ی ایران زدود. اینک در سال روز 13 آبان؛ روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یاد او را گرامی می داریم و بر روان بیدارگرش درود می فرستیم. ملت های عدالت خواه و روحیه ی استکبار ستیزیامروز به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای پیر بیدارگر زمان؛ حضرت امام خمینی(ره) روحیه ی استکبارستیزی از مرزهای ایران، فراتر رفته و همه ملت های عدالت خواه، حق طلب و آزاده را فرا گرفته است. مبارزه ی خونین مردم شجاع و آزادی خواه فلسطین بر ضد اشغال گران صهیونیست و حامی اصلی آن یعنی آمریکا، همین روحیه را نشان می دهد و از ثمره های انقلاب شکوه مند اسلامی به شمار می رود. روزی که وحدت کلمه معنا شدسیزده آبان از جمله روزهای پرفروغی است که در تاریخ ایران زمین، همواره برجسته و سربلند است. سیزده آبان، روزی است که فرزندان ایثارگر و فداکار این مرز و بوم به جهانیان فهماندند که با توکل به قدرت ایمان می توان در برابر هر طاغوتی ـ هرچند خودش را قدرت مند نشان دهد ـ ایستاد. در سیزده آبان ثابت شد که با تکیه بر قدرت آن بزرگوار آفریننده و توانای زنده می توان، استعمار را به خاک مذلت افکند. درسیزدهم آبان این نکته به اثبات رسید که امنیت و آرامش را از حق کشان و ستم کیشان که به مظلومان امنیت و آسایش نمی دهند، می توان باز گرفت. حماسه ی سیزده آبان ثابت کرد که همه ی قدرت های به اصطلاح عظیم شیطانی و طاغوتی، از درون، پوچ و پوشالی است. در سیزده آبان، مردم عدالت خواه و ایمان مدار ما، خویشتن را باور کردند و به چشم خود دیدند آن قدرتی که در ذهن عده ای کج اندیش و کوته فکر، هم چون کوهی استوار است، «کاهی» بیش نیست. در سیزدهم آبان، وحدت کلمه معنا شد؛ تکیه بر محبوب بندگان و خدای خمینی آفرین، تفسیر شد و قدرت رهبری دینی بار دیگر تجربه گشت. سیزده آبان؛ ستاره ای فروزانآیا تا به حال از خود پرسیده اید که «سیزده آبان» چه روزی است؟ آیا تا به حال درخشش ستارگان و مهتاب را در پهن دشت گیتی دیده اید؟ آیا تاکنون دیده اید که فروغ نورانی برخی ستارگان، بیش تر است؟ در آسمان تاریخ معاصر ایران زمین نیز، روزهایی چون ستارگان پرتو افشان می درخشند و درس روزهای درخشنده نیز برخی درخشنده ترند. سیزده آبان، این چنین است؛ زیرا در سیزدهم آبان، ملت ما با عشق و ایمان به آرمان خویش، همه ی قدرت های استکباری را به سخره گرفتند و شکوه پوشالی شان را پایمال کردند. در سیزدهم آبان، خدا مردان پاک سرشت، در سالگرد قربانی شدن دانشجویان و تبعید سرسلسله ی بیدار دلان، بر دیو پلیدی و پلشتی، مردانه تاختند و لانه ی فساد را درهم کوبیدند. این است که سیزده آبان در تاریخ این دیار شهیدپرور، برگی زرین را به خود اختصاص داده است و بسان ستاره ای فروزان در آسمان میهن اسلامی می درخشد. درس های سیزده آبانسیزدهم آبان به همه ی مستضعفان آموخت که می توانند چپاول گران را به زباله دان تاریخ بسپارند. سیزده آبان به مسلمانان آموخت که در معبد انسانیت، آزادنه و آگاهانه در برابر والایی های ارجمند مکتب توحید، به نماز بایستند، تنها در برابر «اللّه » به کرنش و سجود بنشینند و جز او، همه را طرد کنند. واقعه ی سیزده آبان به دل های مؤمنان قوت بخشید و غروری مقدس و حماسه آفرین را در آنان زنده کرد. پرتوی تابناک از انوار الهی بر آنان تابانید و درس هایی بزرگ از شهادت و رشادت و دلیری به آنان آموخت. در سیزدهم آبان، مردم سرافراز ایران به همه ی مستضعفان جهان نشان داد که دیوار ستم، شکستنی است. |
منبع:حوزه نت
سالروز شهادت ابو جعفر محمد بن علی (علیه السلام) امام پنجم از ائمه اثنی عشر (علیهم السلام) و هفتمین معصوم از چهارده معصوم (علیهم السلام) را محضر مبارک ولیعصر ارواحنا له الفداء که در کنار مزار بی زائر آن امام معصوم به سوگ نشسته اند، تسلیت می گوییم. ...
نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ،بدین جهت که : دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
? شخصیت اخلاقی: در گفتار راستگو ترین و در دیدار گشاده رو ترین و در بذل جان در راه خدا بخشنده ترین و در اخلاق متواضع ترین مردمان بود.
? اصحاب امام باقر (علیه السلام) آوازه علوم و دانش امام باقر (علیه السلام) چنان اطراف و اکناف پیچیده بود که ملقّب به باقرالعلوم; یعنی شکافنده دانش ها گردید. در مکتب امام ابوجعفر باقر العلوم -که درود فرشتگان بر او- شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که اینک به نام برخی از آنان اشاره می شود: 1- ابان بن تغلب: او محضر سه امام - امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام - را درک نمود . ابان از شخصیتهای علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود: در مسجد مدینه بنشین و به رای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم، مردم فردی چون تو را در میان شیعیان ما ببینند. 2- زراره: دانشمندان شیعه از میان شاگردان امام باقر و امام صادق علیهما السلام، شش تن را فقیه تر می شمرند که زراره یکی از آنها است. از امام صادق نقل است که فرمود: اگر "برید بن معویه"، "ابوبصیر"، "محمد بن مسلم" و "زراره " نبودند، آثار پیامبر (معارف شیعه) از میان می رفت، آنان بر حلال و حرام خدا امین هستند. باز فرمود: برید، زراره، محمد بن مسلم و احول در زندگی و مرگ نزد من محبوبترین مردمان هستند. 3- کمیت اسدی: شاعری سر آمد بود و زبان گویایش در دفاع از اهل بیت، اشعاری پر مغز می سرود. اشعارش چنان کوبنده و رسواگر بود که پیوسته از طرف خلفای اموی تهدید به مرگ می شد. 4- محمد بن مسلم: فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیه السلام بود. چنان که گفته شد، امام صادق او را یکی از آن چهار تن به شمار آورده که آثار پیامبر به وجودشان پا برجا و باقی است. ? شخصیت علمی: مراجعه کنندگان، خضوعی خاص نسبت به شخصیت علمی امام داشتند چنان که عبدالله بن عطای مکی گوید: علما را در محضر هیچ کسی کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر علیه السلام ندیدم. حکم بن عینیه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید. ? دوران زندگی و شهادت ایشان: امام باقر (علیه السلام) با پنج خلیفه از خلفای بنی امیّه معاصر بود که عبارتند از: ولید بن عبد الملک (96 ق) و سلیمان بن عبد الملک ( 99 ق) و عمر بن عبد العزیز (101 ق) و یزید بن عبد الملک (107ق) و هشام بن عبد الملک ( 125 ق) معاصر بوده است. و همه آنان جز عمر بن عبدالعزیز در ستمگری و استبداد و خودکامگی دست کمی از نیاکان خود نداشتند و پیوسته برای امام باقر (علیه السلام) مشکلاتی فراهم می نمودند. ? کلماتی از آن بزرگوار: ? کرامات امام جواد علیه السلام: نقره از برگ زیتون ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می کند که حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم که بر برگ درخت زیتون دست می زد و آن برگ ها به برگ نقره تبدیل می شد. من آنها را از حضرت گرفتم، و با آنها در بازار معامله نمودم. آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نکردند . طلا شدن خاک اسماعیل بن عباس هاشمی میگوید: در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم، از تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم . حضرت سجاده خود را بلند کرد، از خاک قطعهای از طلا گرفت . یعنی خاک به برکت دست حضرت به پارهای طلای گداخته مبدل شد. آن را به من عطا کرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود . جای انگشت بر سنگ عمر بن یزید میگوید: امام محمد تقی علیه السلام را دیدم. به آن حضرت گفتم: یابن رسول الله، نشانه امامت چیست؟ حضرت فرمود: امام کسی است که توان چنین کاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد . نرم شدن آهن راوی نقل میکند: حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم که آهن را بدون آن که در آتش نهد میکشید و سنگ را با خاتم خود نقش میزد .
کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . یعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است .
از خوف خدا بسیار میگریست و هنگام مشکلات اهل بیت را جمع میکرد و با هم به ذکر و استغفار میپرداختند. قسمت عمده درآمد خود را در راه خدا انفاق می فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار میکرد. در زهد و فضل و تقوی و آشنایی با رموز قرآن و سنت و تفسیر و احکام شرع سرآمد همگان بود …
بی تردید چنان که بسیاری از علمای اهل سنت، نیز گفته اند، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوست دارانش، از تمامی بلاد و سرزمینهای اسلامی، پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت، بسیاری را وا می داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان، اهل عراق که بسیاری از آنان شیعه بودند بیش از دیگران مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند.
ولی در عین حال، او از طریق تعلیم و تربیت، جنبشی علمی به وجود آورد و مقدّمات تأسیس یک مرکز علمی اسلامی را در دوران امامت خود پی ریزی کرد که در زمان فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق (علیه السلام) به نتیجه کامل رسید.
وجود مقدس امام باقرعلیه السلام و روش و حرکات او در مدینه، گرچه مبارزهی رو در رو و علنی با دستگاه طاغوتی هشام نبود، ولی همهی آن برنامه ها نشانهی یکنوع مخالفت با آن دستگاه بود، سرانجام هشام تصمیم گرفت تا آن حضرت را از مدینه به شام تبعید کند. مامورین، آن حضرت را با پسرش امام صادق علیه السلام از مدینه به شام آوردند و برای اهانت به مقام آن حضرت سه روز به او اجازهی ورود به نزد هشام ندادند، و حتی آنها را در اردوگاه غلامان جای دادند هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفت: وقتی که محمد بن علی علیه السلام )امام باقر( وارد مجلس شد، نخست من او را سرزنش می کنم، وقتی که سکوت کردم شما به اتفاق او را سرزنش کنید. بعد از آن اتفاق هشام دستور داد آن حضرت را به زندان افکندند . ولی طولی نکشید که روش آن حضرت در زندان، همهی زندانیان را به سوی او جلب کرد، جریان را به هشام گزارش دادند، سرانجام هشام دستور داد آن حضرت را تحت نظر به سوی مدینه باز گرداندند.
آنچه مسلم است این است که امام باقرعلیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه ی هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست. بعضی مینویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک (پسر برادر زادهی هشام) آن حضرت را مسموم نمود. و بعضی مینویسند: زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین اسب مالید و اسب را به حضور امام باقر آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و سرانجام به شهادت رسید. آن حضرت ساعات آخر عمر، کفنهای خود را که پارچه سفیدی که با آن احرام به جا آورده بود مشخص نمود.
سرانجام، امام باقر (علیه السلام) که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت، هشام بن عبدالملک بود، در روز دوشنبه 7 ذیحجّه سال 114 هجری قمری در 57 سالگی به شهادت رسید. بدن مطهر آن دریای بیکران دانش خدایی در خاک بقیع، در کنار پدر و جد بزرگوارش امام حسن مجتبی و امام سجاد علیهما السلام به خاک سپرده شده است.
1 - همانا خداوند عز و جل نگاه دارد بوسیله تقوی بنده را از آنچه عقلش بدان دسترسی ندارد.
2 - بردباری جامه شخص دانا و عالم است مبادا خود را از آن برهنه کنی
3 - خدا بر خویش مهرورزی را لازم کرده و رحمت او بر خشمش پیشی جسته و از روی راستی و درستی به انجام رسیده، پس چنان نیست که خداوند به بندگان خشم آغاز کند پیش از آنکه آنان او را به خشم آورند...
4 - هر ملتی که کتاب خدا را به پشت سر انداخته خدا نیز علم کتاب را از آنها بگیرد …
5- حریص بر دنیا، همچون کرم ابریشم است که هر چه پیله را بر خود بیشتر بپیچد، بیرون آمدنش مشکل تر می شود.
در تاریخ یازدهم امرداد ماه سال 1366 برابر با ششم ذی الحجه سال 1418 ه. ق در یکی از بیسابقه ترین فاجعه خوبنار تاریخ اسلام، در حرم امن خدا، در مکه معظمه و در مراسم برائت از مشرکین مزدوران سعودی به دستور امریکا جهت انتقام از نهضت جهانی اسلام با طرح از پیش آماده شده به خیل عظیم حجاجیورش بردند و صدها تن از حاجیان را به شهادت رساندند.
در این میان چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور امریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدای زائر خانه خدا ، زن ومرد و پیر وجوان وجود داشت.
حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارک حج، در ماه حرام شکسته شده بود. آثار خشم امام خمینی (ره) از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام مانع از اقدام عمومی میشد، تا روزهای آخر عمر امام در کلام و پیامش آشکار بود.
حضرت امام خمینی (ره) پیامی در خصوص شهدای بیت الله الحرام بیان فرموده اند که به فرازهایی از آن اشار می کنیم:
« زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشتند...
ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در اینجا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم....
اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند. انشاء الله زائران محترم ایرانی با گامهای محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضا و لبی خندان، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این توفیق بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه بدهند……
از اینکه خداوند هدیه ها و قربانیان هاجر وار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشاء الله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحان شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد.
از خداوند مسئلت می کنم که در این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها را علیه ما به کار گرفته اند ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید. »
از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد :
« ادب حج، برادرى و ایجاد محبت و وحدت است. فرصت ایجاد وحدت بین ملتهاى اسلامى و شعوب اسلامى، فقط در حج فراهم مى شود. این همه انسان از اقصى نقاط عالم، همه به عشق کعبه، به عشق مرقد پیغمبر، به عشق ذکر الهى، به عشق طواف و سعى، خود را به آن جا رسانده اند؛ این فرصتِ برادرى، مغتنم است.
امروز یکى از اهداف اساسى استکبار جهانی در دنیاى اسلام ایجاد اختلاف است؛ بهترین وسیله هم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنى است.
تلاش دانشمندان اسلامی همواره این بوده است که جامعه به سوی اجرای درست و کامل عبادات اسلامی رهنمون شود. از جمله این عبادات اعلام برائت از مشرکان در موسم حج است این موضع گیری معنوی جهان اسلام در برابر نظام سلطه و شیاطین شرق و غرب، اساسی ترین اصل سیاست خارجی امت اسلامی را در برابر کفار و مشرکان و منافقان تشکیل می دهد که نمایندگان واقعی امت اسلامی یعنی همان حجاج و زائران خانه خدا در سراسر جهان اسلام آن را به گوش سران مستکبر خصوصاً امریکا می رسانند، گرچه مسلمین همواره با کارشکنی دشمنان خصوصاً حکومت های به ظاهر اسلامی اما در باطن ستیزه جو با اسلام روبرو بوده اند و حج بیش از سایر عبادات در معرض توطئه ها ودسیسه های عوامل سلطه جو قرار گرفته است.»
منبع:www.hayat.ir
سید محمد علی قاضی، فرزند حاج میرزا باقر، در سال 1293 شمسی، در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از والد ماجد خود و عموی گرامیش، میرزا اسدالله، در مدرسه ی طالبیه تبریز فرا گرفت. در سال 1316 شمسی، هنگام قیام مردم تبریز به اتفاق پدرش، به خاطر مبارزه، به تهران تبعید گردید و پس از چند ماه توقف اجباری در تهران و ری، به تبریز بازگشت.
شهید «آیت الله قاضی طباطبایی» همچنانکه در تلاشهای علمی کوشا بودند، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشتند. آن شهید بزرگوار دارای روحیه انقلابی و ارادهای خللناپذیر بودند و در پرونده قطوری که ساواک در مورد ایشان تهیه کرده، این نکته مشهود است. شرکت علنی و بارز آن شهید در مبارزات سیاسی از سالهای 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت اسلامی شروع میشود و ایشان یکی از رهبران و پایه های نهضت در آذربایجان بودند که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان «قزلقلعه» تهران زندانی شدند. آیت الله شهید قاضی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به «بافق» کرمان تبعید شد. پس از آن به بهانه دیگری شش ماه دیگر به زنجان تبعید شد. شهید قاضی در تبریز تنها نماینده تامالاختیار حضرت امام خمینی(ره) بوده و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است.
«مسجد شعبان»، محور مبارزه در آذربایجان شرقی و مرکز مبارزات، که شهید قاضی طباطبائی امامت آنجا را عهدهدار بودند. شهید قاضی در مبارزه از همه جلوتر و فوقالعاده محبوب و مورد احترام بودند و به همیندلیل دسایس دشمنان و منحرفین از اسلام علیه ایشان کارگر نمیشد. نفوذ ایشان به حدی بود که اگر روزی را در آذربایجان تعطیل اعلام میکردند بدون شک آن روز همه جا بحال تعطیل در میآمد. آیت الله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد. ساواک با صرف بودجههای ویژه، جریانات مخالف ایشان در تبریز را تقویت میکرد تا اثرات فعالیتهای ایشان را در زمینهسازی برای انقلاب خنثی کند.
در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاء کننده اعلامیه 29 بهمن 56 در چهلم شهدای قم بود. مرحوم آیت الله شهید قاضی همیشه سدّ مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضد انقلابی بود و از اوان پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته، نظیر «خلق مسلمان» افشاگریهای لازم را مینمود و منحرفان با وجود ایشان، قدرت و جرأت ابراز وجود پیدا نمیکردند. خدمات ایشان بعد از پیروزی انقلاب نیز شایسته توجه بسیار است. «شهید قاضی طباطبایی» بلافاصله بعداز پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند و اولین نمازجمعه را در این شهر بزرگ برپا کردند. ایشان همچنین کمیتههای انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل دادند و نقش زیادی در راهاندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استان ایفا نمودند. مرحوم قاضی همچنین زحمات زیادی برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین متحمل شدند و پس از یک عمر مجاهده و تلاش خالصانه بدست عوامل خود فروخته و سر سپرده استکبار جهانی به شهادت نائل آمدند. یاد این فقید شهید گرامی و راهش پر رهرو باد.