به نام خدا
زندگینامه شهیدسربازرشیدوفداکار
صادق پورسقایی
چکامه شورآفرینی که حماسه هاوحماسه سازان رادربرابرعظمت معنوی خویش به عجزواداشته است واسطوره باورنکردنی وشگرفی که تحلیل گران ناآشنابه فرهنگ الهی رابه انزواکشانده است مجمعی است که عارفان ،عاشقان،مصلحان،شاهدان،قهرمانان وقهرمان ه پروران،صدیقان وصالحان رادرخویش گردآورده است(جندا...)است.چه شده که این شگفت مخلوقان گردآمده ازمسیری به نام ارتش یک شبه ره صدساله می پیمایند.سرسلوک معجزه واروخدایی این عزیزان یاران بقیه ا...درچیست؟ آن سلاح بردوشان که سرشاراز معرفت ا...وسراپاعشق به لقاء ا...که خداونددرمنظرملکوتیان به انان افتخارومباهات می کندچرا چنین شده است؟بله آنان دلباختگان خوش داشتندکه ازهمه چیزوهمه کس ببرندوجزخداانیس وهمدمی نداشته باشند.وآنان دلباختگانی بودندکه درکوی معشوق ،سنگرهاوجبهه ها ،زمین زیراندازوآسمان رواندازشان بودوازهمه زندگی ومتعلقات آن آزادباشند.
بله صادق مجاهدی بودکه بافریادالهی هیلی کمان الانقطاع الیکش لبیک شد.اوپارساوخلوت نشینی بودکه نیمه های شب درسکوت مرموز آسمان وزمین درکنارسنگرها به مناجات نشست وهمراه با ستاره های آسمان به با خداگفتن پرداخت وازمرزهای عالم وجود گذشت ودرودای فناغوطه ور گشت وجزخداچیزی رااحساس نکرد .
صادق شیری بودکه درگرماگرم روزمیخروشید وبرخصم میتازید وکنارحرارت خورشید،خودحرارت میبخشیدودرکنار نورخورشیدبه ظلمها یورش میبردوبرقندیل نورمینشست.
بله صادق ثابت کرد که درقاموس شهادت واژه وحشت نبوده ونیست.بله اوفرزندامامی بود که جایگرفته درقلوب انسانهایی مظلوم که چون ابراهیم بربتهاتاخت وهمانند موسی بشریت راازگوساله های سامری رهایی بخشیدوهمانندپیامبر(ص) که دراین روزگارانسانیت راازنوساخت وهمه شهداوالامقام ماساخته شده اویند.
وحال گذری کوتاه بر زندگی شهیدسرباز رشید اسلام صادق پورسقایی که اینان به واقعیت الگوی کلیه انسانها ونسلهای بعدی خواهندماندوحالاقلم را حرکت دهم ازبدوولادت شهیددرسال1346 بودازکودکی به عشق به اولیاء ا...چشم به جهان گشود ودرخط وسیرزندگی وجودش ازآن بزرگواران سرچشمه میگرفت .
بله صادق میدید که بایدهمچون قطره ای به دریای وصال مولایش برسد.اوبارهاگفته بودکه فقط آرزوی دیدارش رادارم یادمان هست که بارها روی سجاده ازخداآرزوی شهادت رامی نمود وخدا هم نیزبه اولبیک گفت. اواسماعیل وارقربانی راه حسین (ع) شدتاراه خونبارکربلارابرمشتاقان بازکند.
ازکودکی به حقیقت به احکام اسلام بود.اوساخته شده در دامن مادری بود ه که همواره سرلوحه ی زندگیش ایثاروفداکاری و ازخود گذشتگی بوده است. به خانواده خویش خیلی علاقه داشت وبه آنهااحترام می گذاشت. ولی صادق شمع وجودش جای دیگرسوختن آغاز کرده بود.
بله دوستان همرزمش ازآن روزها دادسخن می دهند که هیچگاه به غیرچهره خندان ووداع آخراوراندیدیم ومی دانستیم که چندی بیش درکنارمانخواهدبود.بالاخره موقع رسیدن فرارسید.ازگفته های مادر وبرادر اوچنین برمی آیدروزهای آخرحالت روحی غیرقابل وصفی داشته.